برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۲۵۷

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بدخواهان کشف گردید، بدین‌سان که دسته بزرگی از شهریان اسپارت در خانه‌های یکدیگر انجمن کرده نقشه شورشی می‌کشیده‌اند. در این باره سختی همه آن بود که چگونه قانون را درباره آنان به کار ببندند و چگونه از گناه آنان چشم بپوشند.

اگیسیلاوس با ایفوران به شور نشسته چنین تصمیم گرفت که آنان را در نهان کشتار نمایند و این کاری بود که تا آن زمان درباره هیچ‌کس از شهریان اسپارت روی نداده بود.

در همان هنگام بسیاری از هلوت[۱] و مردم بیرون شهر که در لشکرگاه بودند نیز جاهای خود رها کرده به سوی دشمن می‌رفتند و چون این کار مایه دل‌شکستگی شهریان می‌شد اگیسیلاوس برخی از سرکردگان را واداشت که هر روز بامداد در لشکرگاه جستجو نموده اگر کسی به سوی دشمن گریخته ابزارهای او را از میان برگیرد که بدین‌سان شهریان از انبوهی آن کسان آگاه نباشند.

تاریخ‌نگاران در این باره اختلاف دارند که برای چه ثبیسیان از سر شهر اسپارت برخاستند.

برخی می‌گویند:

زمستان فرا رسیده ناگزیرشان گردانید زیرا سپاهیان آرکادیا که پراکنده می‌شدند دیگران نیز ناگزیر گردیدند.

برخی هم می‌گویند:

چون سه ماه در آنجا درنگ کرده سراسر آبادیها را ویران ساخته بودند دیگر ایستادگی ننمودند.

ثئوپومیوس یگانه تاریخ‌نگار است که می‌نویسد سرداران بویوتیا خود ایشان آهنگ بازگشت را داشتند. فرکسوس[۲] اسپارتی هم نزد ایشان آمده از جانب اگیسیلاوس ده تالنت پیشنهاد کرد که از آنجا بازگرداند و بدین‌سان ایشان را کاری مزدور گرفت که خودشان اندیشه کردن آن را داشتند.

ولی من نمی‌دانم این تاریخ‌نگاران چگونه به این راز دست یافته، به‌هرحال هم مورخان در این باره زبان یکی دارند که رهایی اسپارت در این هنگام گرفتاریش جز میوه دانش و خرد


  1. Helot اسیرانی که به بندگی نگاه می‌داشتند با این نام می‌خواندند.
  2. Phrixus