این برگ نمونهخوانی نشده است.
همگی بر این اتفاق دارند که الکساندر[۱] از سوی پدر به میانجیگری کارانوس[۲] از هرکلیس[۳] و از سوی مادر به میانجیگری نئوپتولیموس[۴] از آیاکوس[۵] پایین آمده پدر او فیلیپوس هنگامی که نوجوانی بیش نبود در ساموثراکی[۶] به اولمپیاس[۷] که او را نخستین بار در یک انجمن دینی آن شهر دیدار کرد دل باخت و چون قضا را پدر و مادر آن زن هر دو به زودی درگذشتند فیلیپوس به رضایت برادرش او را به زنی گرفت و از این زن بود که الکساندر زائیده شد.[۸]
الکساندر هنوز بسیار کوچک بود که فرستادگان پادشاه ایران را در نبودن پدر خود پذیرفته با آنان به گفتگو درآمد و آنان را از شایستگی خود در شگفت انداخت.
- ↑ پلوتارخ در مقدمه این سرگذشت میگوید داستانهای الکساندر بسیار بوده و او به نام اختصار جز کمی از آنها را یاد نکرده. بااینهمه ما پاره داستانهای بیجایی را که جز افسانه نمیتواند بود در این بخش کتاب او مییابیم و چون منظور تاریخ است این است که از آن داستانها چشم پوشانده ترجمه نکردهایم.
- ↑ Caranus او را بنیادگزار پادشاهی ماگدونی و از نوادگان هرکلیس میشمارند.
- ↑ Hercules یکی از قهرمانان یونانی که او را به خدایان رسانیده پسر زئوس دانستهاند و یونانیان و رومیان خود را از نژاد او میشمارند.
- ↑ Neoptolemus یکی از سرشناسان در تاریخ یونان.
- ↑ Aeacus این را نیز پسر زئوس میپنداشتند و پرستش مینمودند.
- ↑ Samothrace یکی از جزیرههای یونان
- ↑ Olymiaps
- ↑ در این بخش عبارتها را به اختصار ترجمه کردهایم و برخی چیزها که ارزش تاریخی نداشت چشم از آنها پوشیدهایم.