برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۲۷۱

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

از این گفتگوها الکساندر تکان خورده تیسالوس[۱] نامی را که از بازیگران تیاتر بود به کاریا فرستاد که با پیکسودوروس گفتگو کرده او را بر آن وادارد که از آرهیدایوس که هم زنازاده[۲] و هم ابله بود چشم پوشیده الکساندر را به دامادی خود بپذیرد.

این پیشنهاد نزد پیکسودوروس بیشتر پذیرفتنی بود تا پیشنهاد پیشین. ولی فیلیپوس همین‌که چگونگی را فهمید به نشیمنگاه الکساندر آمده فیلوتاس[۳] پارمینو[۴] را که از دوستان همراز الکساندر بود همراه آورد و با الکساندر عتاب آغاز کرده نکوهشهای تلخی نمود که تو چندان پستی از خود می‌نمایی که شایسته پادشاهی که من برای تو تهیه می‌بینم نخواهی بود. تو چرا باید به خویشاوندی یک مرد کاریایی پستی که تنها سرفرازی او بندگی یک پادشاه آسیایی می‌باشد سر فروبیاوری؟ با این تلخ‌گوییها نیز خشم او فروننشسته نامه به مردم کورنثس نوشته دستور داد که تیسالوس را گرفته با بند و زنجیر نزد او بفرستند. نیز هارپالوس[۵] و نیارخوس[۶]و اریگویوس[۷] و بطلمیوس را که دوستان و برگزیدگان پسرش بودند گرفته دور براند که سپس آلکساندر اینان را نزد خود آورده هر کدام را به جایگاه والایی رسانید.

چندی از این داستان نگذشت که پااوسانیاس[۸] که اهانتی به او به تحریک آتالوس و کلئوپاترا شده بود چون می‌دید که امید دادرسی از فیلیپوس ندارد و جبران آن اهانت را نخواهد توانست کردن از این جهت فرصتی به دست آورده فیلیپوس را بکشت. گناه عمده این کشتار را به گردن اولومپیاس انداخته‌اند که گویا پااوسانیاس جوان را به کینه‌جویی برانگیخته و به آن کار دلیرتر می‌ساخته. بلکه شبهه‌هایی درباره خود الکساندر نیز می‌رود که می‌گویند چون پااوسانیاس نزد او آمد از اهانتی که به او رسیده بود شکایت آغاز کرد، الکساندر این شعر ایئوریپیداس[۹] را از میدییا[۱۰]:

بر شوهر بر مادر بر عروس

بر زبان رانده چند بار بخواند. با این‌همه او کسانی را که باعث آن حادثه و با کشنده همداستان


  1. Thessalus
  2. چون ارهیدایوس پسر یکی از «برگزیدگان» فیلیپوس بود نه پسر زن قانونی.
  3. Philotas
  4. Parmenio
  5. Harpalus
  6. Nearchus
  7. Erigyius
  8. Pausaniss
  9. Euripsiqes
  10. Meda