برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۲۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

شاید کسانی از نام او که پارسی است چنین استدلال کنند که ایرانی بوده.

ولی باید دانست که در آن زمان که دامنه فرمانروایی ایران از کنار رود سند در آسیا تا سرحد یونان در اروپا می‌کشید در سایه این شکوه و بزرگی نامهای ایرانی در همه جا فراوان بوده.

از جمله ما مثرادات پادشاه پونتوس را می‌یابیم که نام ایرانی دارد. چه «مثرادات» همان است که امروز مهرداد گردیده و نامی است در ردیف خداداد و مانند آن.

اگر مهریا «متر» در نزد رومیان و یونانیان هم معروف بوده و از آن نام برای بچه‌ها پدید می‌آورد.

چنانکه نامهای «مترودوروس» در تاریخها بسیار دیده می‌شود که همان ترجمه یونان «مثرادات» می‌باشد.

ولی این نکته به جای خود روشن است که مثرادات که نام پادشاه پونتوس بوده شکل ایرانی کلمه است.

کوتاه سخن تنها از روی نام نمی‌توان گفت خاندان فارنابازوس ایرانی بوده است.

ولی چون قرینه‌های دیگر نیز در کار است ایرانی بودن ایشان نزدیک به یقین می‌باشد.

به‌هرحال فارنابازوس یکی از دست‌نشاندگان پادشاهان هخامنشی بوده ولی حکمرانی فروگیا را همیشه داشته که پس از مرگ او پسرانش آن را داشته‌اند.

فارنابازوس مرد دلیر و کاردانی بوده چنانکه تا دیر زمانی که هوادار اسپارتیان بوده اسپارتیان او را سخت دوست می‌داشته‌اند. چندان که لوساندیر را با آن همه نیرویی که پیدا کرده بود. در نتیجه دادخواهی او به اسپارت باز خواستند، سپس چون او هوادار آتنیان گردید نتیجه آن شد که اسپارتیان زبون گردیده از پا افتادند و آتنیان بر ایشان چیره شدند و او با خرج خود دیوارهای آتن را که لوساندیر برانداخته بود دوباره ساخت.

اگرچه او این کارها را به نام دولت ایران می‌کرد ولی کاردانیهای خود او نیز دخالت در پیشرفت کارها داشته است.

داستان کشتن الکبیادیس به حکم قاضیان اسپارت که به فارنابازوس نسبت داده‌اند. چنانکه خود تاریخ‌نگاران هم تردید داشته‌اند باورنکردنی است.

زیرا الکبیادیس که مرد بسیار معروفی بوده و قصد رفتن نزد پادشاه هخامنشی را داشته این نشدنی است که فارنابازوس پسر خود او را بکشد آن هم به خواهش اسپارتیان.