الکساندر بیشتر از آنچه از چگونگی سرزمین استفاده میکرد از کاردانی خود استفاده نمود. زیرا با آنکه سپاه او کمتر بود و نمیبایست دست چپ یا دست راست لشکر درازتر از آن دشمن باشد. بنابراین آلکساندر به قصد دست راست سپاه خود را درازتر از دست چپ سپاه دشمن گردانید و خویشتن در این بخش ایستاده در صف پیشین جنگجویان به جنگ پرداخت و بدین تدبیر لشکر داریوش را شکسته پراکنده نمود. در این جنگ آلکساندر زخمی از ران خود برداشت: خاریس[۱] میگوید: این زخم با دست داریوش بود که الکساندر با او تن به تن جنگید. ولی در نگارشهایی که خود الکساندر مینویسد اگرچه میگوید در این جنگ از ران خود زخم شمشیر برداشت لیکن یادی از کسی که این زخم را زده نمیکند.
در این فیروزی که الکساندر بیش از صد و ده هزار تن دشمن را بر زمین انداخت تنها دستگیری خود داریوش کم بود که آن را فیروزی درستی گرداند. داریوش با آنکه به تنگنا افتاده بود گریخته خود را رها گردانید.
الکساندر که او را دنبال میکرد گردونه و کمان او را به دست آورده بازگشت و در این هنگام کسان خود را دید که به تاراج لشکرگاه ایرانیان پرداختهاند (اگرچه آنان به نام سبکباری بسیاری از چیزهای خود را در دمشق گزارده بودند با این همه لشکرگاه ایشان بسیار گرانبها بود) چادر خود داریوش که پر از زر و سیم و چیزهای گرانمایه و درخشان بود برای الکساندر نگاهداشته بودند و او چون آنجا رسید ابزار جنگ و زره از خود دور کرده و به گرمابه رفته چنین گفت:
خود را در این گرمابۀ داریوش از چرکهای جنگ پاک کنیم.
یکی از همراهان او نکتهگیری کرده گفت:
نه! بلکه در گرمابه الکساندر زیرا آنکه شکست یافت همه مال او از آن شکستدهنده میباشد.
و چون نگاه کرده ظرفها و مشکابهها و تاسها و صندوقهای آنجا را دید که همگی زرینه است و بسیار زیبا ساخته شده و بویهای خوش را که سراسر آنجا را فراگرفته بود شنید و چون از آنجا به چادر بزرگ و بلندی در آمده نشیمنگاهها و تختخوابهای آنجا را که برای پذیراییها آماده شده بود بدید، از شگفتی رو برگردانده به همراهان خود گفت:
- ↑ Chares