برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۲۳

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

درخشندگی زره او شهریان چنین می‌پنداشتند که روشنایی از او برمی‌جهد یا خود چیز سراپا روشنی میانه او و ایشان حایل است و به این پندار ترس گرفته از گرد او پراکنده شدند.

لیکن سپس چون دو تن از پاسبانان خاص به الکساندر پیوستند و آن ترس از شهربانان دور شد به جنگ پیش‌آمده دست به دست نبرد نمودند و سخت می‌کوشیدند که او را با نیزه یا شمشیر زخمی سازند.

الکساندر دلیرانه می‌کوشید و خود را نگه می‌داشت تا یکی از شهربانان از دور تیری انداخته و چنان زور نمود که پیکان از زره گذشته در میان دنده‌های او زیر سینه جا گرفت. این زخم چندان سخت بود که الکساندر خودداری نتوانسته و خود را پس کشیده زانو به زمین نهاده بایستاد. آن تیرزن چون چنین دید با شمشیر کشیده بر سر او تاخت و خودکار او را می‌ساخت. اگر نبود که پئوکستیس[۱] و لیمنائوس[۲] که هر دو زخمی بودند، خود را به میان انداختند. لیمنائوس نزدیک به مرگ بود.

ولی پئوکستیس ایستادگی کرده یاری نمود تا الکساندر آن شهربان را بکشت. بااین‌همه هنوز او از خطر نرست. زیرا گذشته از زخمهای دیگر که برداشته بود ناگهان گرزی بر گردنش زدند که دیگر خودداری نتوانسته ناگزیر شد به دیوار تکیه نماید. ولی باز با دشمنان روبرو ایستاده جلوگیری می‌کرد تا در این میان ماکیدونیان راه پیدا کرده به درون ریختند. و به گردش درآمده او را که این زمان پاک هوش خود را باخته بود به چادری فرستادند و در سراسر لشکر شهرت یافت که او کشته شده. و چون خواستند تیر را از تن او درآورند چون تیر بس بزرگ و کارگری بود و در میان استخوان استوار شده بود، در میان کار از حال رفت و نزدیک به مردن بود تا پس از درآمدن تیر دوباره به حال خود برگشت.

اگرچه خطر گذشت ولی چون سخت ناتوان شده بود تا دیرزمانی بیرون نیامده به آسودگی می‌پرداخت تا روزی آواز ماکیدونیان را در بیرون شنید که برای دیدن او گرد آمده بودند و او بیرون آمده قربانیهایی برای خدایان کرده زود بازگشت. در این گردش دریایی الکساندر در این سو و آن سوی خشکی یک رشته شهرهای مهمی را به دست آورد.

هم در این گردش او بود که ده تن از فیلسوفان هندی را دستگیر کرد، زیرا آنان مردم را بر وی شورانیده کار را بر ماکیدونیان سخت می‌گردانیدند. اینان را «گومنوسوفی» می‌نامیدند.


  1. Peucestes
  2. Limnaems