برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۲۴

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شهرت ایشان در پاسخ کوتاه و پرمغز بود که به هر پرسشی بی‌درنگ پاسخ می‌دادند. الکساندر خواست ایشان را بیازماید بدین‌سان که از هر یکی پرسش سختی نماید و هر یکی که پاسخ مناسبی ندهد سزای او کشتن باشد و بزرگ‌ترین آنان را به داوری برگزید[۱] از نخستین پرسید:

آیا مردگان بیشتراند یا زندگان.

پاسخ داد:

زندگان. زیرا آنکه مرده‌اند هیچ نیستند.

از دومی پرسید:

آیا در زمین جانوران بیشتر پدید می‌آید یا در دریا.

پاسخ داد:

در زمین. چرا که دریا نیز بخشی از زمین می‌باشد.

پرسش از سومی این بود:

حیله‌گرترین جانوران کدامست.

او پاسخ داد:

آنکه هنوز مردمان به او دست نیافته‌اند.

از چهارمی پرسید:

اینکه مردم را به شورش برمی‌انگیختی چه دلیل به کار می‌بردی.

او پاسخ داد:

دلیلی جز این نداشتم که هر کسی باید مردانه زیسته وگرنه مردانه بمیرد.

از پنجمی پرسید:

آیا شب بزرگ‌تر است یا روز.

او پاسخ گفت:

سرانجام روز یک روز بزرگ‌تر است.

و چون دید الکساندر سخن او را در نیافت و قانع نشد گفت:


  1. این داستان را فردوسی نیز در شاهنامه آورده ولی او می‌گوید الکساندر همه پرسشها را از یک‌تن نمود و چنان که شعرهای شاعر را با این داستان پلوتارخ بسنجیم خواهیم دید در بسیاری از پرسشها و پاسخها تحریف هم رویداده.