برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۵۷

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

این همه دیگر فیروزی نوینی نیافت. بلکه می‌توان گفت در سایه کارهای بیجا و سختگیریهای بی‌جهت بر سپاهیان اندکی هم از نیک‌نامی پیشین او کاست.

علت این کارها بیش از هر چیز خود او بود که هیچ‌گاه نمی‌خواست با توده سپاهیان آمیزش پیدا کند و دلهای آنان را به سوی خود بکشد، همچنین با سرکردگان بزرگ هرگز جوشش نکرده همه را زبون می‌گرفت و آنان را درخور آمیزش با خود نمی‌دید.

چنین گفته‌اند: او که این خطاها را می‌کرد یک رشته برازندگیهایی نیز در خود داشت، زیرا در سخن گفتن چه در فورم و چه در میدان جنگ زبان شیوا داشت و در رأی زدن هوش سرشاری از خود نشان می‌داد و خود مردی پاک‌سرشت و بزرگواری بود.

سالوست[۱] می‌گوید:

سپاهیان از روز نخست با او کینه می‌ورزیدند زیرا آنان را ناگزیر ساخته بود که دو زمستان پیاپی در کوزیکوس[۲] میدان نگاه دارند. سپس هم در آمسیس این کار را کرده بود. در زمستانهای دیگر نیز آنان یا در خاک دشمن بودند و یا در خاک هم‌پیمانان خود ولی در بیابان در میان چادر به سر می‌دادند.

زیرا بیش از یک‌بار روی نداد که لوکولوس به درون یک شهر یونانی هم‌پیمان رفته و سپاهیان را با خود به درون شهر برد. در کینه‌ورزیها با او تریبونان[۳] در خود روم نیز همراه بودند و از روی رشک او را متهم می‌ساختند که جز برای فرمانروایی و مال‌اندوزی نمی‌کوشد و به همان جهت جنگ را به درازی می‌اندازد تا بتواند همه کیلیکیا و آسیا و بثنیا[۴] و پافلاگونیا[۵] و پونتوس و ارمنستان را تا کنار رود فاسیس[۶] در دست خود نگهدارد.

می‌گفتند: چنان‌که به تازگی شهر پادشاهی تیکران را تاراج کرده که تو گویی تنها برای لخت کردن پادشاهان جنگ می‌کند نه برای زیردست گردانیدن آنان.

این است آنچه که از گفته‌های لوکیوس کتنیوس[۷] که یکی از پرایتوران[۸] بود به ما رسیده و


  1. Cullust
  2. Cyzicus
  3. Tribun تریبونان کسانی بودند که برای نگهبانی حقوق مردم برگزیده می‌شدند و در میان لشکر نیز از آنان فرستاده می‌شد. می‌توان گفت که آنان وکیل تودۀ مردم بودند و حق هرگونه ایراد به کارهای سرداران داشتند.
  4. Bitynia
  5. Paphlagonia
  6. Phasis
  7. Lucius Quintius
  8. Praetor پرایتوران دسته از حکمرانان بودند که آنان نیز وظیفه نگهبانی به حقوق مردم داشتند.