برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۶۹

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مثرادات بود با زرّینه ابزار آراسته و گنجینه‌ای در آنجا بود رسیدند. مثرادات رختهای گرانبهای خود را که در آنجا داشت میانه دوستانش که این هنگام به او پیوسته بودند بخش نمود و به هر یکی از آنان زهر کشنده‌ای سپرد که به دستیاری آن خود را از افتادن به دست دشمن نگه دارند و از آنجا آهنگ ارمنستان کرد که نزد تیکران برود. ولی تیکران به او راه نداد و چنین اعلانی میانه مردم پراکنده ساخت که هر که مثرادات را دستگیر گرداند صد تالنت پاداش خواهد دریافت. از این جهت مثرادات از بخش بالای ایوفراتیس از آب گذشته به سرزمین کولخیس گریخت.

در این میان پومپیوس هجومی به ارمنستان کرد و این به خواهش تیکران کوچک بود که این زمان بر پدر خود شوریده و دشمنی با او می‌نمود و با پومپیوس در نزدیکی رود آراکس (ارس) به هم رسیده دیدار کردند. این رود از نزدیکی سرچشمه ایوفراتیس برمی‌خیزد. ولی پیچشی پیدا کرده و به سوی شرق برمی‌گردد و به دریای کاسپی (دریای خزر) می‌ریزد.

تیکران کوچک با پومپیوس دست به هم داده در ارمنستان پیش رفتند و شهرهایی را که بر سر راه بود برگشاده زیردست خود می‌گردانیدند. اما از آن سوی تیکران چون به تازگی از دست لوکولوس ضربت خورده و نیز می‌دانست که پومپیوس مردی نرم و مهربان است رومیان را در کوشک پادشاهی خود پذیرفته و خویشتن همه خویشاوندان و دوستانش را همراه کرده به نزد پومپیوس شتافت که از او زینهار بخواهد. تا نزدیکی‌های خندق همچنان سواره می‌آمد، ولی در آنجا لکتوران پومپیوس به او رسیده دستور دادند که پایین آمده پیاده راه پیماید. زیرا هرگز مردی سواره در درون لشکرگاه روم نبایستی دیده شود.

تیکران بی‌درنگ فرمان برده بلکه به آن بسنده نکرده شمشیر خود را هم رها کرده به آنان سپرد و پس از همه چون از دور به برابر پومپیوس رسید، دستار[۱] شاهانه خود را از سر برداشته خواست آن را بر روی پای پومپیوس بگذارد. بدتر از همه آنکه زبونی را بیرون از اندازه گردانیده می‌خواست همچون یک زیردست عادی به زانو بیفتد، اگر نبود اینکه پومپیوس جلوگیری کرد و دست او را گرفته در نزدیکی خود بنشاند: خود او را در یک سمت و پسرش را در سمت دیگر.


  1. خوانندگان در شگفت نباشند که پادشاهان ارمنستان دستار بر سر داشته. آن زمان در ایران و ارمنستان دستار بستن شیوع داشته و پادشاهان نیز دستار بر سر می‌بسته‌اند. گذشته از دلیلهایی که از کتابها به دست می‌آید از تصویرها که بر روی سنگها و مانند آن از آن زمانها بازمانده نیز این موضوع پیداست.