برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۷۸

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

گردش ساخته و آنجا را به نام خود دیمتریوس نامیده بود ولی پومپیوس که آقای او بود تا فیروزمندی سومی خود به همان نشیمنگاه عادی و ساده دیرین بسنده می‌نمود.

راست است که سپس چون آن تیاتر مشهور را برای مردم روم بنیاد می‌نهاد در پهلوی آن نشیمنی نیز برای خویشتن ساخت که بهتر از خانه دیرین بود. با این همه چندان نیک نبود که مایه رشک مردم باشد.

زیرا چنان‌که گفته‌اند: کسی که پس از پومپیوس خداوندگار آن خانه گردید سخت در شگفت شده و می‌پرسید:

پس اطاق شام‌خوری پومپیوس بزرگ کجاست؟! این است آنچه برای ما نقل کرده‌اند.

تازیانی که در نزدیکی پترا[۱] می‌زیستند پادشاه آنان که تاکنون زور و نیروی رومیان را به شمار نمی‌گرفت اکنون او نیز به ترس افتاده سخت بیمناک گردید و نامه‌ها به پومپیوس فرستاده فرمانبرداری و فروتنی از خود نمود. بااین‌حال پومپیوس چون می‌خواست او را در فروتنی و فرمانبرداری استوار نگاه دارد سفری با لشکر به سوی پترا کرد و این لشکرکشی او بود که روی هم رفته در نزد گروه بسیار نیک ننمود. زیرا آن را یک گونه گریز از وظیفه مهم خود که دنبال کردن مثرادات دشمن دیرین روم باشد می‌دانستند. به ویژه که مثرادات این زمان دوباره بسیج سازوبرگ می‌کرد و آماده جنگ می‌شد و گفتگو بر زبانها بود که از میان اسکوثیا[۲] و پایونیا[۳] به ایتالیا خواهد تاخت، ولی پومپیوس در پیش خود چنین می‌اندیشید که سپاه مثرادات را در جنگ در هم شکستن آسان‌تر است تا او را دنبال کردن و دستگیر نمودن.

از این جهت تصمیم داشت که با دنبال کردن او خود را فرسوده نگرداند، بلکه منتظر نشسته و در این میان روزهای انتظار را صرف سرکوب دشمنان دیگر کند و بدین‌سان بهره از فرصت بردارد.

ولی فیروزبختی نقشه دیگری پیش آورد. زیرا هنگامی که او به نزدیکی‌های پترا رسیده و در جایی چادر برافراشته و نشیمن برگزیده بود و خود او بر اسبی سوار و در بیرون لشکرگاه ورزش می‌نمود ناگهان چند پیکی سواره از پونتوس با خبرهای شادمانی فرا رسیدند و این از


  1. Petra
  2. Scythia سکوتیا نام تیره‌ای است که ما «سک» می‌خوانیم و مقصود جایی است که دسته‌ای از این تیره نشیمن داشته‌اند ولی ندانستیم کجا مقصود است.
  3. Paeonia بخشی از ماکیدونی بوده.