مخالفت نمود و کاتو هم میبایست از او پشتیبانی نماید و در برابر آن قانون ایستادگی کند.
قیصر پومپیوس را بر میدانگاه عمومی که برای برگزیدن نمایندگان بود آورده و در پیش دستههای مردم به او روی گردانیده پرسید:
آیا عقیده شما درباره این قانونها که کسانی ایستادگی در برابر آن مینمایند چیست؟
پومپیوس قانونها را به نیکی ستوده، قیصر دوباره پرسید:
پس چون کسانی با زور در برابر این قانونها ایستادگی کنند آیا شما آماده هستید که در برابر آنان پشتیبانی از مردم نمایید؟
پومپیوس پاسخ داد:
آری من آماده خواهم بود و اگر کسانی با شمشیر ایستادگی نمودند من در برابر آنان با شمشیر و کلاخود آماده خواهم بود.
از پومپیوس هرگز چنین سخن یا کار زورآمیز و بیقاعدهای تاکنون سر نزده بود.
این بود دوستان وی برای عذرتراشی میکوشیدند و میگفتند او نیندیشیده این جمله را بر زبان رانده. ولی کارهای او که پس از این روی داد آشکاره نشان میداد که خود را ابزار دست قیصر ساخته است. از جمله اینکه ناگهان و برخلاف همۀ انتظارها یولیا[۱] دختر قیصر را به زنی خود گرفت.
با آنکه نامزد کااوپیو[۲] بود و بایستی چند روزه با او عروسی کند و برای آنکه کااوپیو خشمناک نگردد دختر خود را که پیش از آن زن فااوستوس پسر سولا بود به زنی به وی داد.
خود قیصر نیز کالیفورنیا[۳] دختر پیسو را به زنی گرفت.
در نتیجه آن پیشامد پومپیوس شهر را پر از سپاهی ساخته هر کاری را میخواست با زور پیش میبرد.
از جمله آنکه چون بیبولوس کونسول همراه لوکولوس و کاتو به فوروم میرفت ناگهان بر سر او ریخته ریسمانهای او را پاره کردند و یک ظرف پلیدی را بر سر خود بیبولوس ریخت.
همچنین دو تن از تریبونان مردم که همراه بیبولوس راه میرفتند به سختی زخمی گردیدند و چون بدینسان فوروم را از دشمنان خود پیراستند قانونها را که درباره بخش زمینها آماده ساخته بودند به تصویب رسانیده به کار پرداختند.