برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ولی مردی به نام اپیکودیس[۱] که زبان گویایی داشت و پدر او ایوفمیدیس[۲] مرد زباندار و زیرکی بود خواستار سرداری گردیده می‌کوشید تا آن را به دست آورد.

لیکن او مرد کم دل و کارندان و خود بنده آز و طمع بود و از این جهت ثمیستوکلیس سخت می‌ترسید که مبادا رأی بیشتر به او داده شود که بدین‌سان همه کوششها بی‌نتیجه مانده رشته از دست بیرون رود و این بود که تدبیر اندیشیده با دادن پول او را از آن داوطلبی و کوشش منصرف گردانید.

و چون فرستاده‌ای از پادشاه ایران همراه ترجمان رسیده که از مردم آتن آب‌وخاک بطلبد و این خود علامت فرمانبرداری و زیردستی به شمار بود ثمیستوکلیس به همداستانی مردم شهر ترجمان را دستگیر کرده به گناه اینکه فرمانهای یک پادشاه بیابانی (وحشی) را با زبان یونانی در میان مردم پراکنده می‌گرداند بکشت و این یکی از کارهایی است که سخت پسندیده افتاده. چنانکه کار دیگر او را در زمینه آرثمیوس[۳] از مردم زیلاییا[۴] همگی می‌پسندند. و آن اینکه آرثمیوس زر از سمت پادشاه ایران به یونان آورد که به دستیاری آن یونانیان را بفریبد. ولی ثمیستوکلیس فرمان داد که او را از رتبه بینداختند و خود او و پسران و نوادگانش را از حقوق شهری (مدنی) بی‌بهره گردانید.

این کار بسیار بجا و خود باعث آن بود که دو تیرگی و دشمنی در میان یونانیان پدید نیامد و تا جنگ با ایرانیان پیشرفت داشت همگی دست به دست هم داده از دشمنی با یکدیگر پرهیز جستند.

در این کار بزرگ خیلایوس[۵] از مردم آرکادیا همدست و یار ثمیستوکلیس بود.

ثمیستوکلیس فرماندهی سپاهیان آتن را به عهده گرفته بی‌درنگ به کار پرداخت و می‌کوشید که مردم شهر را قانع گردانیده از شهر به درون کشتیها بکشاند و نیز می‌خواست با ایرانیان در جای بسیار دوری از یونان جنگ کرده شود.

ولی چون بسیاری از یونانیان با این عقیده موافق نبودند او ناگزیر شده سپاه انبوهی را برداشته روانه تمپی[۶] گردید که مگر در آن تنگه به نگهداری تسالی که هنوز خود را به دست


  1. Epicydes
  2. Euphemides
  3. Arthimius
  4. Zelea
  5. Chileus
  6. Tempe چنانکه از خود عبارت پیداست نام تنگه‌ای در تسالی است شهری نیز با این نام در آنجا بود.