در این زمان دومیتیوس و میسلا[۱] کونسول برگزیده شدند، لیکن پس از دیری چون باز شوریدگیها پدید آمد و کسی بر سر حکومت نبود و باز گفتگو از دیکتاتور بر زبانها افتاده و اینبار آوازها بلندتر از دفعه پیشین گردیده بود دسته کاتو از ترس اینکه مبادا با زور پومپیوس را برای آن سمت برگزینند چنین تدبیر اندیشیدند که برای بازداشتن وی از آن سمت به یک سمت قانونیش برگزینند.
بیبولوس که دشمن پومپیوس بود خود او بیش از دیگران رأی داد که پومپیوس را یگانه کونسول روم برگزینند و چنین امیدوار بود که از این راه جمهوری از آن حال شوریدگی بیرون میآید، یا باری در سایه کوشش وی از سختی کار میکاهد. ولی مردم آن را از بیبلوس سخت شگفت میشماردند و این بود که چون کاتو به پای خواست تا نطقی کند همگی انتظار مخالفت را داشتند. لیکن او پس از اندکی خاموشی چنین گفت:
من هرگز چنین رأیی را نداشتم و آن را من پیش نیاوردهام. ولی چون دیگری آن را پیشنهاد کرده من نیز همداستان میباشم و از آن پیروی مینمایم.
سپس گفت:
هرگونه حکومت بهتر از نداشتن حکومت است و من در این زمان آشفتگی کسی را برای حکومت بهتر از پومپیوس نمیشناسم.
در نتیجۀ این گفتار همگی یک زبان آن را پذیرفتند و چنین قانونی گذارده شد که پومپیوس یگانه کونسول باشد و نیز اختیار به او سپرده شد که اگر خواست کس دیگری را برای همدستی با خود برگزیند با آن شرط که تا دو ماه دیگر بدرود زندگی نگوید.
بدینسان به دستیاری سولپیکیوس که در آن زمان فترت جانشین بود پومپیوس یگانه کونسول اعلان گردید و از این رهگذر پومپیوس از ته دل سپاسگزار کاتو بود و خود را مدیون او میشناخت و از او خواهش مینمود که پند و رهنمایی در زمینه کارهای حکمرانی از وی دریغ نگوید.
ولی کاتو در پاسخ او میگفت:
پومپیوس نباید از من سپاسگزاری نماید زیرا من این کار را نه از بهر او بلکه از بهر جمهوری نمودم. اما درباره پند و راهنمایی اگر از من چنین رهنمایی بخواهد من در تنهایی به خود او میگویم و اگر نخواست در آشکار گفتنیها را میگویم.
- ↑ Messala