برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۳۹۹

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

داشت و هیچ‌گاه راه میانه روی را از دست نمی‌هشت و بدین‌سان خود را نگه می‌داشت این زمان آن شیوه را رها کرد و سخت امیدوار بود که سپاهیانش هرگونه دلبستگی به او دارند و سپاهیان قیصر هرگونه بیزاری از وی می‌جویند و چندان در این باره تند می‌رفت که می‌پنداشت به هیچ‌گونه زور یا سپاه یا کوشش دیگری برای جلوگیری از قیصر نیازمند نخواهد بود و می‌گفت چنان‌که او را آسان بالا بردم آسان‌تر از آن پایینش می‌آورم.

گذشته از همه اینها آپیوس[۱] نامی که دو لگیون بود و از نزد قیصر زیر فرماندهی او بازگشته بودند چون به تازگی از گول بیرون آمده بود از کارهای قیصر در آنجا گفتگو می‌نمود و یک رشته خبرهای ننگ‌آمیزی پراکنده می‌ساخت. نیز او می‌گفت:

پومپیوس اگر در برابر قیصر به زوری جز از زور خود قیصر نیازی پندارد باید گفت که اندازه شهرت و احترام خود را نمی‌شناسد و از ارج خود نزد مردم ناآگاه است. می‌گفت:

زیرا که سپاه قیصر چندان از او بیزارند و هوای پومپیوس را دارند که همین‌که پومپیوس در برابر قیصر پدیدار شود همگی آنان بی‌درنگ او را گزارده به زیر درفش این خواهند شتافت.

از این چاپلوسیها پومپیوس چندان به خود می‌بالید که کسانی که گفتگوی جنگ خانگی پیش می‌آوردند در پاسخ ایشان به یک خنده ریشخندآمیز بسنده می‌نمود. نیز کسانی اگر می‌گفتند که شاید قیصر لشکر بر سر شهر بیاورد و ما در اینجا سپاهی برای نگهداری شهر نداریم وی در پاسخ لبخندی زده می‌گفت:

هیچ باک نداشته باشید. زیرا در هر گوشه ایتالی که من پای خود را به زمین بکوبم زور و سپاه به اندازه‌ای که دربایست است از پیاده و سواره از زمین بیرون می‌آورم.

ولی از آن سوی قیصر همه‌گونه دقت به کار برده به پیشرفت کار خود بی‌اندازه می‌کوشید و همیشه در نزدیکی سرحد آماده نشسته سپاهیان خود را به شهر می‌فرستاد که هر انتخابی که می‌شود آن را بپایند و بی‌خبر نباشند. گذشته از آنکه بسیاری از بزرگان و پیشوایان را با پول فریفته به سوی خود می‌کشید که از جمله آنان پاولوس[۲] کونسول بود که او را در نتیجه پرداخت یک هزار و پانصد تالنت به دست آورده بود.


  1. Appius
  2. Paulus