برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۱۳

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

پشت سر نگاهداشته بود پیش خواست و آنان را در پشت سر لگیون دهم جای داده چنین سفارش کرد که هرگز تکانی نکنند تا دشمن بودن آنان را درنیابد لیکن همین‌که سوارگان دشمن از جای خود بجنبند و به حمله پردازند آنان نیز بی‌درنگ از جای جنبیده و به چابکی و شتاب خود را به جلو صفها برسانند و از همه جلوتر بایستند و هرگز این نکنند که نیزه‌های خود را دور بیندازند چنانکه رسم جنگجویان دلاور است که با این کار می‌خواهند به دشمن نزدیک‌تر گردیده با شمشیر نبرد نمایند بلکه نیزه‌های خود را بلند ساخته به چهره و چشم دشمن فروببرند و گفت:

این رقاصان جوان و قشنگ هیچ‌گاه در برابر نیزه‌های درخشان شما پافشاری نخواهند نمود بلکه بر رخسارهای زیبای خود ترسیده روی به گریز خواهند آورد.

این یک جمله شوخی بود که از وی در این هنگام سرزد.

هنگامی که قیصر این دستورها را به سپاهیان خود می‌داد از آن سوی پومپیوس بر روی اسب صف‌آرایی دوسوی را از دیده گذرانیده چون می‌دید که سپاه دشمن با همه‌گونه سامان و آراستگی ایستاده و منتظر اشارت جنگ است ولی از این سوی سپاه خود او از نداشتن مشق و ورزش سخت نابسامان است و همچون دریا موج‌زن می‌باشد از این دیدار غمگین گردیده بیم آن نمی‌کرد مبادا در حمله نخست این سپاهیان سامان خود را از دست داده درهم شکنند از این جهت دستور داد که تیپ نخستین در جای خود ایستاده و صفها را به یکدیگر نزدیک گردانیده به دفع حمله دشمن بپردازد. قیصر این فرمان او را سخت نکوهش کرده می‌گوید گذشته از اینکه سپاه خود را از نیرویی که از حملیه بردن پدید می‌آید بی‌بهره گردانید آنان را از جوشش خون و تکان دل که برای هر سپاهی بیش از هر چیز دربایست می‌باشد دور داشت.

زیرا با آن خروشی که سپاهیان حمله می‌آغازند و با آن تندی که گام برمی‌دارند خود اینها بر دلیری آنان می‌افزاید.

پومپیوس کسان خود را از این همه بی‌بهره گردانید و آنان را در یک‌جا نگاهداشته از جوش و گرمی انداخت.

سپاه قیصر بیست و دو هزار تن بودند و سپاه پومپیوس اندکی بیشتر از دو برابر آن میزان می‌شد. و چون علامت از هر دوسوی داده شده و بوقها به صدا در آمد سراسر آن دشت پر از