کراسوس فرمان داد که سپاهیان سبک ابزار به هجوم پردازند. ولی اینان اندکی پیش نرفته بودند که به یکبار تیرهای اشکانیان همچون باران بر آنان ریخت و ناگزیر شدند که به سوی سنگینابزاران پس گردند و این نخستین وسیله بود که صفهای آنان را به هم زده و دلهای آنان را پر از بیم گردانید. زیرا تیرهای دشمن که به آنان میرسید چندان تیز و پرزور بود که از هرگونه زرهی و از هر پوشاک استواری میگذشت.
این زمان اشکانیان همچنان دور ایستاده تیر بر روی رومیان میبارانیدند بیآنکه کسی یا جایی را آماج گیرند.
(با آنکه رومیان چندان دور از آنان نبودند) و چون کمانهای سختی داشتند تیرها که از آن برمیجست زور بیاندازه داشت.
جایگاه رومیان از نخست بد بود. زیرا اگر میایستادند بدانسان زخمی میشدند و اگر هجوم به دشمن میبردند شاید خود آنان بیشتر از دشمن آسیب میافتند. زیرا اشکانیان چندان مهارت دارند که به هنگام گریختن و اسب تاختن نیز تیراندازی میکنند و این هنری است که تنها سکهها آن را بهتر از اینان میدانند و خود تدبیری است از بهر آنکه اگر از جلو دشمن گریختند خود را از عار گریز رها سازند.
رومیان امیدوار بودند که پس از آنکه اشکانیان همه تیرهای خود را انداختند و ترکشها را تهی ساختند ناگزیر خواهند بود دست از جنگ بردارند و یا نزدیک آمده زدوخورد آغاز کنند. و چون دانستند که شترهایی را با بار تیر در لشکرگاه خود همراه دارند که چون صف پیشین ترکشهای خود را تهی میسازند پس کشیده به پر کردن آنها میپردازند، دانستند این تیر باران پایانی نخواهد داشت. کراسوس دلش از جا در رفته کسی نزد پسر خود فرستاد که اگر بتواند هجومی بر دشمنان بنماید و نگذارد پاک از هر سوی گرد سپاه را فروگیرند، زیرا آن هنگام دشمن بسیار جلو آمده و پیدا بود که میخواهند پشت سر را نیز بگیرند.
آن جوان هزار و سیصد سواره که یک هزار آنان را با خود از نزد قیصر آورده بود با پانصد تیرانداز و هشت دسته از سپاهان دست ابزار که نزدیک او بودند برداشته به آهنگ هجوم روانه گردید، اشکانیان در جلو نایستاده روی برگردانیدند و این یا به جهت بدی جا بود که لجنزاری را زیر پا داشتند و یا اینکه میخواستند کراسوس جوان را پس کشیده از پدرش بسیار دور گردانند. ولی کراسوس قصد آنان را ندانسته داد میزد: چرا روبرو نمیایستید، این