برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

خانه بازگردانید. زیرا چنانکه گفتیم پیش از این دسته‌ای که ثمیستوکلیس پیشوای آنان بود به آیین «استراکیسم» او را از شهر بیرون راندند.

ولی این هنگام چون ثمیستوکلیس می‌دید مردم از نبودن او افسوس می‌خورند. و از آن سوی می‌ترسید که مبادا او به سوی ایرانیان رفته و فرصت را برای کینه‌جویی غنیمت به شمارد.

از این جهت قانونی پیشنهاد کرد بدین مضمون که هر آنکه برای چند هنگامی از شهر دور رانده‌شده این زمان بازگردد تا بتواند با اندیشه یا دست خود یاوری به همشهریان خود کند و در این پیشامد گرفتاری یونانیان از همدستی با او بی‌بهره نباشند.

ایوروبیادیس به عنوان اینکه اسپارتا بزرگ‌تر از آتن می‌باشد فرمانده دریایی همه کشتیها برگزیده شده ولی او مرد کم دلی بود و از پیش‌آمدهای ترسناک خود را باخته عزم آن را داشت که لشکر برداشته به تنگه (زبانه) گورینش[۱] بشتابد چرا که زور و سپاه خشکی در آن نزدیکی بود. ولی ثمیستوکلیس در این باره با او همداستان نبود و ایستادگی می‌نمود. و در این هنگام است که یک رشته سخنان مشهوری از او سرزده. ایوروبیادیس از بس که خشمناک بود زبان به نکوهش باز کرده گفت: در بازیهای المپیاد آن دسته که از دیگران جلو می‌افتند شلاق بر سر و روی آنان فرودمی‌آید. ثمیستوکلیس پاسخ داده گفت: ولی آنان که به دنبال می‌مانند هیچ‌گاه تاج فیروزی بر سر ایشان گذارده نمی‌شود. سپس ایوروبیادیس عصای خود را بلند کرده خواست بر سر او بزند. ثمیستوکلیس گفت:

اگر می‌خواهی بزن ولی گوش به سخنم فرادار

از این رفتار او ایوروبیادیس سخت شرمسار گردیده گوش به سخنانش داد. و چون یکی از همراهان او لب به سخن باز کرده به ثمیستوکلیس گفت:

این نشدنی است کسانی که خانه ندارند تا از دست بدهند همدست کسانی باشند که در راه نگهداری خانه و شهر خود جان‌سپاری می‌نمایند.

ثمیستوکلیس پاسخ داده گفت:

ای فرومایه! ما اگر دیوارها و خانه‌های خود را رها کرده‌ایم برای آنست که نخواسته‌ایم از بهر چیزهای بی‌جان و بی‌ارج خود را به بندگی بیندازیم. کنون هم شهر ما بزرگ‌تر از


  1. Corinthcs بخشی از خاک پلوپولنیوس که تنگه یا زبانه آبی نیز به نام آن نامیده می‌شود.