برگه:Iranians and Greeks according to Plutarch.pdf/۴۶۱

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

اما درباره بازگشت اگر او خواستار است می‌تواند آسوده و ایمن بازگردد.

رومیان چند روزی را برای بستن بنه به سر برده سپس آهنگ بازگشت نمودند و با آنکه آنتونیوس در خطابه‌خوانی برای انبوه مردم و رام ساختن سپاهیان به دستیاری سخن، یگانه روز کار خود بود این زمان از شرمندگی و دل‌شکستگی در خود یاری چنین کاری ندیده دومتیوس آینوباربوس[۱] را برای این کار برگماشت.

برخی سپاهیان می‌پنداشتند مگر آنتونیوس ارجی به آنان نمی‌گزارد. ولی بیشتر ایشان چگونگی را دریافته و دلشان به حال وی سوخته بیش از دیگر هنگامها که به سردار خود احترام می‌نمودند و فرمانبرداری آشکار می‌ساختند.

خود آنتونیوس می‌خواست از راهی که آمده بودند و دشت همواره و بی‌درختی بود بازگردند . ولی یک‌تن ماردی[۲] نزد او آمده و این مرد به آیین و عادت مادان آشنا ولی هوادار رومیان و در سر جنگ منجنیقها جان‌سپاری از خود نموده بود. این هنگام دلسوزی به نزد رومیان کرده به آنتونیوس چنین می‌گفت:

که از راه کوهستان که در سمت راست او و بسیار نزدیک بود روانه شده سپاهیان سنگین ابزار خود را در دشت هموار بگیر سوارگان چابک و تیراندازان ماهر اشکانی نیاندازد. نیز می‌گفت:

فراهات با نوید و فریب شما را از گرد شهر تکان داده تا در بازگشت فرصت به دست آورده به آسانی گزند بر شما برساند. ولی من شما را به یک‌راه نزدیک و فراوان آذوقه‌ای راه می‌نمایم که زودتر از چنگال آنان رهایی یابید.

انتونیوس در اینجا به اندیشه فرورفت و این بر او سنگین می‌آمد که به پیمان اشکانیان اعتماد ننماید و به‌هرحال این پیشنهاد را پسندیده که لشکر خود را از راهی که کوتاه‌تر و آذوقه‌اش فراوان‌تر است راه ببرد.


  1. Domitius Aenobarbus
  2. Mard ماردان تیره‌ی بزرگی بودند که در ایران و ارمنستان نشیمن داشتند و آنان را آمارد نیز می‌گفتند و چون زمانی در مازندران نشیمن داشتند کلمه «آمل» برای شهر معروف آنجا یادگار نام ایشان است. نیز نامهای ماردستان که جایی در میانه ارمنستان و آذربایگان بوده و ماندستان که جایی در جنوب ایران بوده بازمانده از نامهای ایشان است. و گویا این مردم نژاد آری نداشته از بازماندگان بومیان پیشین پشته ایران بوده‌اند.