مینمودند و کلئوپترا با آنان اهانت مینمود از این جهت از آنجا بیرون رفته نزد قیصر شتافتند و آنچه را که از وصیتنامه آنتونیوس آگاهی داشتند به او بازنمودند. این نوشته در دست دوشیزگان پرستار ویستا[۱] امانت بود. قیصر آن را طلبیده ولی دوشیزگان از دادن بازایستاده چنین پاسخ دادند که خود قیصر برآمده برگیرد.
قیصر نیز چنان کرده و آن نوشته را به دست آورده سراسر آن را بخواند و آن جاهایی را که با مقصودش ارتباط داشت یادداشت کرده سناتوس را برای گفتگو درباره آن دعوت نمود که در آنجا نوشته را آشکاره بخواندند. برخی نمایندگان از این کار بددل شده دور از حق میدانستند که کسی را برای کارهایی که باید پس از مرگ وی کرده شود دنبال نمایند.
قیصر پافشاری بیشتر دربارۀ آن بخش وصیتنامه داشت که مربوط به دفن آنتونیوس بود که چه وصیت کرده بود که اگر هم در روم بمیرد او را با شکوه رسمی به فوروم[۲] برده سپس جنازه او را به الکساندریا نزد کلئوپترا بفرستند.
کالویسیوس[۳] که یکی از بستگان قیصر بود تهمتهای دیگر بر آنتونیوس بست.
از جمله این که او کتابخانه پرقاموس[۴] را که دارای دویست هزار جلد کتاب گرانمایه است به کلئوپترا بخشیده. نیز او در یک مهمانی بزرگی در روبروی گروه انبوهی بپاخاسته و خود را به پای کلئوپترا مالیده و این برای انجام یک نذر یا وعدهای بوده است. نیز مردم ایفسوس را ناگزیر گردانیده که کلئوپترا را ملکه خود بخوانند.
نیز بارها در انجمنهای عام که پادشاهان و شاهزادگان در آنجا بودهاند بر روی لوحهای بلوری یا مرمری پیامهای عاشقانه نوشته و پیش او آوردهاند و او آشکار و بیپروا آن پیامها را برای مردم خوانده. نیز به هنگامی که فرنیوس[۵] که مردی گرانمایه و در میان رومیان به شیوا زبانی شهرت داشت در انجمن داوری سخن میرانده و چنین روی داده که کلئوپترا بر روی
- ↑ Vesta خدای مادینه که رومیان آن را خدای آتش میدانستند و برای او پرستشگاهها برپا کرده شش دوشیزه برای پرستاری او برمیگماردند.
- ↑ Forum جایی در روم که بنای دولتی بوده و برای خطابه خواندن و گرد آمدن و مانند آنها به کار میرفته است.
- ↑ Calvisius
- ↑ Pergamus شهری در آسیای کوچک که کتابخانه بزرگی داشته است.
- ↑ Furnius