دنبال آریستیدیس فرستاد. او چون بیامد آنجا را برای جنگ بهترین نقطه یافت. زیرا جایی بود که برای پیاده بسیار آسان ولی برای سواره بسی سخت و دشوار بود و از هرباره برای یونانیان شایسته مینمود.
از آنجا که همه دستور وحی جای خود را گیرد آریمنستوس چنین پیشنهاد نمود که سر حدی را که تا آن هنگام در میان خاک آتن و خاک پلاتای داشتند تغییر بدهند و این بخش زمین را به آتنیان واگذارند تا خاک آنان شمرده شود و جنگ در آنجا کرده شود.
مردم پلاتای این پیشنهاد او را به دلخواه پذیرفتند و این غیرت و گذشت آنان چندان شهرت یافت که چندین سال پس از آن هنگامی که الکساندر خداوند همگی آسیا گردید دیوارهای پلاتای را دوباره برآورده در میان بازیهای اولمپیاد دستور داد جار کشیدند که پادشاه مهر و نوازش از مردم پلاتای دریغ نمیسازد و این به پاداش پاک سرشتی و بزرگواری است که آنان در زمان جنگهای مادی نموده به دلخواه زمینهای خویش به آتنیان بخشیدند و همدست آنان مردانه جنگ کردند.
مردم تیگیات[۱] بر سر جایگاه خود در صف سپاه با آتنیان کشاکش آغاز نمودند زیرا بدانسان که رسم بود اسپارتیان بایستی دست راست لشکر را بگیرند. تیگیاتیان هم خواستار بودند که دست چپ به آنان سپرده شود و در این باره دستاویزهایی از شهرت و نیکنامی پدران خود داشتند.
آتنیان از این کار ایشان برآشفتند ولی آریستیدیس پا به جلو گزارده و لب به گفتار باز نموده چنین گفت:
ای اسپارتیان و ای یونانیان دیگر! همه بدانید که جای نه بر دلیری جنگجویان میافزاید و نه از آن میکاهد شما هر جایی را برای ما میسپارید ما کوشش خواهیم کرد که نگزاریم سرفرازیهای پیشین ما لکهدار گردد. زیرا ما به اینجا نه برای نبرد با همخاکان خود بلکه از بهر دشمنان آن خاک آمدهایم
ما هیچگاه نمیخواهیم نیکیهای گذشتگان خود را به یاد دیگران بیاوریم بلکه میخواهیم در سایه دلیری و جانسپاری نیکیهای خود را به همگی نشان بدهیم.
نتیجه این گفتار او بود که شورای جنگی نیز هوای آتنیان را داشته دست چپ سپاه را به آنان شمرد.
- ↑ Tegeatae