برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۷۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

روشنفکر خودی است یا بیگانه؟
۷۷
 

تعیین حدود مشخصات اجتماعی ایران پرداخت. و اولین نکته، که در این زمینه از بدیهیات است، اینکه ایران در مقابل ممالک غرب که از ایشان به (متروپل) پایتخت تمدن مصرف و رفاه تعبیر کرده‌ام حکم یک «ولایت تابع» را دارد – اگر نگوییم نوعی مستعمرهٔ غیر مستقیم است. پس در همین قدم می‌توان شناخت که یک روشنفکر ایرانی وقتی در راه صحیح روشنفکری گام می‌زند که در «ولایت تابع» خویش همکلام امثال برتراند راسل و سارتر باشد. یعنی که غرب و تمدن غربی را نه در حوزهٔ استعماری، بلکه در حوزهٔ ضد استعمار بپذیرد و تبلیغ کنند.

پس از اشاره به این دو نکتهٔ اصلی که زمینهٔ بحث است اکنون بپردازم به ارزیابی طبقاتی اجتماع ایران و توضیح موقعیت و ترکیب طبقهٔ حاکم آن. چرا که اول باید دید روشنفکر ایرانی در متن چه بده بستانی، یا چه مبارزه‌ای، یا در چگونه آبی شنا می‌کند یا باید شنا کند.

درین ارزیابی طبقاتی که تخصص صاحب این قلم نیست ناچار نظری می‌اندازم به دو متن که یکی از طرف «جامعهٔ سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران» در سال ۱۳۳۹ منتشر شد و دیگری از طرف «جامعهٔ سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا» در سال ۱۳۴۱. و با حک و اصلاحی عبارتی در آنها:

می‌دانیم که ۷۵ درصد از مردم ایران در روستاها زندگی می‌کنند که قسمت اعظم آنها باید طبق مقررات اصلاحات ارضی میان روستاییان تقسیم شده باشد. یعنی به قسط‌های طویل المدت فروخته شده باشد. یعنی به این طریق داریم در روستاها طبقهٔ خرده مالکی به وجود می‌آوریم که بجای شهرنشینان و مالکان بزرگ – که اموال غیر منقولشان