کردن معانی الفاظ است نه ترجمهٔ فصیح ادبی، اگرچه گاهی توضیح بیشتر و یا ترجمهای منظوم نزدیک بمعنای محصّل اشعار هم ضمیمه شده است. برای بیان معنی یک لغت اکتفا به یکی دو بیت یا جملهای که لفظی در آن آمده باشد کردن، و آن یک دو تا را شاهد معنائی آوردن دور از احتیاط است. خبطهائی که از راه استنباط معنائی برای لغتی از روی شواهد معدود پیش آمده است در فرهنگهای ما فراوانست. تجربهٔ سالیان ثابت کرده است که هرچه بیشتر با عبارات و ابیاتی سر و کار داشته باشیم که یک لفظ در آنها در قرون مختلف و در دست نویسندگان و شعرای متعلّق بنواحی متفاوت بکار رفته باشد در فهم معنی یا معانی آن لفظ قادرتر خواهیم بود[۱]
بنده قبل از مبادرت به چاپ کتاب در هر سطری سعی کردهام که آن را بفهمم، سپس در صدد بر آمدهام که بفهمانم، و کارم صرف نقل کردن ضبط نسخ نبوده است. مع هذا خواننده در حواشی این کتاب گاهی به لغاتی بر خواهد خورد که بر بنده روشن نشده است بدین سبب که دلایل کافی بدستم نیامده است؛ شعری مثلاً از حافظ بدین لفظ بدست آمده بوده است:
من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را کوش | هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار که کشت |
- ↑ در تشریح اصطلاحات و تعبیرات و لغات از کتب لغت عربی و فارسی یک زبانی و دو زبانی استفاده شد که در قرون پنجم تا نهم هجری نوشته شده است و مؤلّفین آنها در این دو زبان استاد بودند و لغات را بهمان معانی بکار میبردند که در این کتاب استعمال شده است، مثل فرهنگ اسدی و صحاح الفرس و تاج المصادر و کتاب المصادر و مقدّمةالأدب و الصّراح من الصّحاح و صحاح و اساس البلاغة و لسان العرب و قاموس؛ و بکتابهای متأخّر که صاحبان آنها معنی لغتها را از کتب دیگران برداشته و یا بحدس از نثر و نظم قدما استنباط کردهاند و گاهی هم شعر خود را شاهد آن آوردهاند مثل انجمن آرای ناصری و أنندراج و برهان جامع و برهان قاطع و بهار عجم و غیاث اللّغات و فرهنگ جهانگیری و فرهنگ رشیدی و فرهنگ شعوری و فرهنگ فارسی بلاتینی فولرس و معیار جمالی و منتهی الأرب کمتر استناد کردهام. شواهد لغات و تعبیرات غالبا از نویسندگان و شعرائی آورده شده است مقدّم بر نصرالله منشی یا معاصر و هم ولایتی او، و بندرت تا زمان سعدی و حافظ نیز کشیده شده است. از مراجع مشهور و مآخذی که در ذیل این مقدّمه تعریف خواهد شد باختصار یاد شده است، و سایر کتب مورد استفاده در هر بار بنشانی کامل معرّفی گردیده.