حسین نواب سفیر کبیر ما در لاهه که با او مذاکره کرده بود، به دکتر مصدق معرفی شده بود. وقتی که پروفسور رولن به لاهه آمد، ما دربارهی شیوهی مدافعه با او صحبت کردیم. او به دکتر مصدق گفت: «ایراد و بحث دربارهی کرهی بودن قرارداد به منزلهی پذیرفتن صلاحیت و دعوت کردن دادگاه برای رسیدگی به اعتبار یا عدم اعتبار آن است و این به هیچوجه به صلاح شما نیست و نیازی هم به آن نیست». وقتی که رولن هم این نظر را تأیید کرد دکتر مصدق هم از آن موضوع به کلی صرفنظر کرد. بعد موضوع انتخاب قاضی اختصاصی ایران برای شرکت در دادگاه مطرح شد. ما چندان نظر موافقی با آن نداشتیم زیرا امیدی به رسیدگی دیوان نداشتیم. پروفسور رولن به دکتر مصدق گفت: «شما حتماً باید قاضی انتخاب کنید زیرا اولاً این قاضیها انسانند، عدم شرکت شما را یک نوع توهین به خود تلقی میکنند. بهعلاوه، در نزد خود فکر خواهند کرد شما که خودتان ذیحق هستید و حق قضاوت و رأی دارید از دادن رأی خودتان خودداری میکنید و حق رأی از خودتان سلب میکنید، آنها چرا باید کاسه گرمتر از آش بشوند. دوم اینکه حضور نماینده از شما در آنجا ممکن است بسیار مؤثر در افراد دیگری باشد. سوم اینکه فرضاً طوری پیش بیاید که از چهارده تا قاضی هفت رأی به یک طرف و هفت رأی به طرف دیگر باشد و اتفاقاً رأی رئیس دادگاه علیه شما باشد، شما آنوقت به ملت ایران چه جوابی خواهید داد که میتوانستید یک نفر به اینجا بفرستید و اکثریت را ببرید و نکردید. دکتر مصدق گفت: «آقا من تسلیم شدم». بنده خارج از مهمانخانه بودم، نمیدانم برای چه کاری رفته بودم، وقتی که برگشتم سر پلههای مهمانخانه به دکتر بقایی برخوردم. گفت: «تبریک میگویم». گفتم چه تبریکی؟ گفت: «شما به نمایندگی ایران به عنوان قاضی دیوان لاهه در این دعوا انتخاب شدید» . خدمت آقای دکتر مصدق رسیدم ایشان هم همین حرف را بمن گفتند. گفتم با کمال افتخار انجام وظیفه میکنم. روز بعد با رئیس دادگاه ملاقات کردم او بمن گفت: «شما از امروز باید فراموش کنید که ایرانی هستید. شما از این تاریخ یک قاضی هستید و باید مثل یک قاضی عمل کنید و ارتباطتان را هم با مقامات ایرانی قطع کنید.
س- به این علت که قضات دادگاه لاهه نماینده دولتها نیستند؟