برگه:Karimsanjabi.pdf/۱۲۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
سنجابی (۱)
– ۳ –

ج- به نظر من دو دلیل داشت. یک دلیل آن این بود که خودش و پسرهایش در امور اداری مداخله زیاد میکردند. توصیه نوشتن و دل مراجعین به دست آوردن، توصیه ناحق نوشتن، حتی سوءاستفاده کردن در توی کارهای آخوندی زیاد است. هیچ روزی نبود که به هر وزارتخانه چندین نامه ننویسند که غالب آنها غیرعملی و غیرقانونی بودند. وقتی که بنده وزیر فرهنگ بودم و آقای دکتر امیرعلایی وزیر دادگستری جریان پیش آمد که لازم است به آن اشاره‌ای بکنم. این جریان قبل از مجلس و در موقع وزارت فرهنگ من بود. ایشان در شمیران بودند، تلفن کردند و از ما دو نفر وزیر خواستند که به دیدن او برویم. به من گفت: «شما چرا فرهنگ را اسلامی نمیکنید؟» گفتم آقا فرهنگ ما مگر اسلامی نیست؟ معلمین ما مسلمان، دانشجویان ما مسلمان هستند، شرعیات و فقه و اصول اسلامی هم در همه‌ی مدارس تدریس میشود، اما درس‌های دیگر مثل جغرافیا و ریاضیات و هندسه و فیزیک و شیمی و اینها که اسلام و غیراسلام ندارد.

س- قرآن هم تدریس میشد

ج- قرآن هم تدریس میشد. گفت: «چرا این مدارس خارجی را نمیبندید؟» گفتم کدام؟ گفت: «این مدرسه ژاندارک، رازی و امثال اینها را». گفتم آقای کاشانی چرا باید ببندیم؟ گفت: «اینها مسلمین را اغوا میکنند» گفتم آقای کاشانی، بنده عرضی خدمتتان دارم. صد سال است که مبلّغین مسیحی آنها در داخل کشور ما به وسیله بیمارستان و مدرسه‌هایشان اقدام میکنند. شما دو مسلمان ایرانی را که مسیحی شده باشد، به من نشان بدهید. ممکن است یک عده‌ای بیدین شده باشند یا اعتقادات آنها سست شده باشد، اما چه کسی در جامعه‌ی اسلامی میآید مسیحی بشود. همانطور که مسیحی برنمیگرد جهود بشود، مسلمان هم که مرحله یهودیگری و مسیحیت برای او طی شده است، برنمیگردد مسیحی بشود. شما اگر اعتقادات مذهبی مردم را سست میدانید، بوسایل تبلیغاتی خودتان و با مساجد و بوسیله واعظین خودتان مردم را به راه دین و ایمان هدایت بکنید. این مدارس فرنگی کاری علیه دین و ایمان ما نمیتوانند بکنند، ولی ما از طریق آنها میتوانیم به فرهنگ غرب و مخصوصاً به زبان‌های آنها آشنا شویم. ایشان از بنده ناراحت