ساعت دو بعدازظهر به محل موعود رسیدیم. در حدود ساعت سه بود که رادیو به دست مهاجمین افتاد و پیروزی کودتا و نخستوزیری زاهدی را اعلام کرد.
س- از روز ۲۵ مرداد کودتایی که نعمتالله نصیری را فرستاده بودند و کارگردانش بود و ناموفق شد، طرفداران دکتر مصدق مرتباً تظاهرات در خیابانها میکردند و همانطوری که فرمودید دکتر مصدق هم دستور داده بود که مجسمهها را پایین بیاورند. این روز ۲۶ مرداد بود. ۲۷ مرداد هم این جریانات ادامه داشت شب ۲۷ مرداد از طرف دولت به طرفداران دکتر مصدق اطلاع داده شد که روز بعدش یعنی روز ۲۸ مرداد در خیابانها نیایند و تظاهرات نکنند. برای اینکه دولت قصد دارد که جلوی تودهای ها را بگیرد. شما از این موضوع چه اطلاعی دارید؟ و چرا چنین دستوری داده شد؟
ج- من اطلاعی که دارم یکی این بود که شخص خیلی آگاه و واردی به من تلفن کرد و گفت: «به تودهایها دستور داده شده است که به خیابانها و به طرفداری مصدق نیایند».
س- به همه دستور داده شده بود.
ج- به تودهایها دستور از طرف مقامات خودشان داده شده بود که در تظاهرات به نفع مصدق شرکت نکنند و در خانههایشان بمانند. من با مصدق در اینباره صحبت کردم. یک نفر از خود عوامل کودتا که نمیدانم چه شخصی بود با مصدق ارتباط محرمانه داشت و جریانها را مرتباً به وسیله تلفن به او خبر میداد. ولی متأسفانه مصدق اقدام و تجهیزاتی که برای جلوگیری از کودتا لازم بود، نتوانست به عمل بیاورد و باز متأسفانه در چند روز پیش از کودتا به زاهدی اجازه داد که از تحصن مجلس سالماً بیرون برود.
س- دکتر عبدالله معظمی رفت و شنیدم که بدون اجازه مصدق این کار را کرد.
ج- نخیر. بدون اجازه مصدق نبود. من در منزل آقای دکتر مصدق بودم که معظمی رئیس مجلس آمد و به او گفت: «اجازه بدهید او را از مجلس خارج بکنیم. بعد هم که از مجلس بیرون آمد شما هر کارش میخواهید بکنید». مصدق هم اجازه داد.
س- پس با اجازه مصدق بود.
ج- بله.