طرفی و دربار و عناصر استبدادی بسیار شریر محیط بدربار از طرف دیگر منتهی به حملات مستبدین و عمال دربار در ولایات برای اطفای شمع آزادی ملت شد مانند فتنه پسر رحیمخان چلبیانلو در آذربایجان و مقاومت خان ماکو و بعد فتنه میدان توپخانه و اجتماع مخالفین مشروطه در آنجا از الواط و دستههای بسته بدربار و بعضی آخوندها و صفآرائی طرفداران مشروطیت در اطراف مجلس در اواخر سال ۱۳۲۵ (۵ ذیالقعده) و پس از کشاکش زیاد و زد و خوردهای جزئی باز شاه تسلیم شد و پشت قرآن مهر کرده قسم خورد که مشروطیت را تقویت نماید و پیمانی برای صلح و صفا بسته شد که ادوارد براون آن فتنه را کودتای عقیم نامیده است و پس از آن بتدریج نزدیکی و گرمی بین مجلس و دولت و دربار حاصل گردید تا آنکه بناگاه بمباندازی به اتوموبیل شاه همه رشتهها را پنبه کرد. قبل از این واقعه اخیر مساعی مستمر و متوالی زیادی بعمل آمد که روزبروز میان مجلس و ملت و دربار و شخص شاه نزدیکی بیشتری حاصل شود و اقدامات مؤثر بسیاری در این امر شد حتی برای جلب قلوب ملیون بشاه از طرف بعضی پیشنهاد شد که استمالتی از ناصرالملک بعمل بیاورد.
در واقعه میدان توپخانه محمدعلیشاه همه وزراء را با رئیسالوزراء که ناصرالملک بود احضار کرده و توقیف نمود و ناصرالملک را بنابر گفته خود او حبس نموده و حتی مشارالیه وحشت و سوءظن کرده بود که میخواهند قصد جان او را کنند و سفارت انگلیس اقدام باستخلاص او کرد و او مرخص و روانه اروپا شد. حالا برای جلب قلوب مردم شاه تلگرافی باو در پاریس مخابره کرد که بنابر دعوی مرحوم حاج مفاخرالدوله نبوی وی آن را انشاء نموده بود