برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۲۲۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۱۷۸ —

* * *

  فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار  
  همت هزار بار ازان سخت‌تر زند ضربت، که شیر شرزه و شمشیر آبدار  

* * *

  نگین ختم رسالت پیمبر عربی شفیع روز قیامت محمد مختار  
  اگر نه واسطهٔ موی و روی او بودی خدای خلق نگفتی قسم بلیل و نهار  

* * *

  هاونا گفتم از چه مینالی وز چه فریاد میکنی هموار  
  گفت خاموش چون شوم سعدی کاین همه کوفت میخورم از یار  

* * *

  هر که خیری کرد و موقوفی گذاشت رسم خیرش همچنان بر جای دار  
  نام نیک رفتگان ضایع مکن تا بماند نام نیکت یادگار  

* * *

  هر که مشهور شد به بی‌ادبی دگر از وی امید خیر مدار  
  آب کز سرگذشت در جیحون چه بدستی، چه نیزهٔ، چه هزار  

* * *

  گر بشنوی نصیحت مردان بگوش دل فردا امید رحمت و عفو خدای دار  
  بشنو که از سعادت جاوید برخوری ور نشنوی خُذوه فَغلوه پای دار  

* * *

  دل منه بر جهان که دور بقا میرود همچو سیل سر در زیر  
  پیر دیگر جوان نخواهد شد پیریش نیز هم نماند دیر