برگه:KoliyatSaadiForoughi.pdf/۱۲۶۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
— ۲۱۹ —


  مکن عمر ضایع بافسوس و حیف که فرصت عزیزست و الوقت سیف  

  با هر کسی بمذهب وی باید اتفاق شرطست یا موافقت جمع یا فراق  

  بد نه نیکست بیخلافت ولیک مرد خالی نباشد از بد و نیک  

  ای پیک نامه بر که خبر میبری بدوست یا لیت اگر بجای تو من بودمی رسول  

  هر که آمد بَرِ خدای قبول نکند هیچش از خدا مشغول  

  گر بلندت کسی دهد دشنام به که ساکن دهد جواب سلام  

  خفتی و بخفتنت پراکنده شدیم برخاستی و بدیدنت زنده شدیم  

  دلت خوش باد و چشم از بخت روشن بکام دوستان و رغم دشمن  

  از بهر دلِ یکی[۱] بدست آوردن مطبوع نباشد دگری آزردن  

  بنیکی و بدی آوازه در بسیط جهان سه کس برند رسول و غریب و بازرگان  

  آلهی عاقبت محمود گردان بحق صالحان و نیکمردان  

  هرکه با من بدست و با تو نکو دل منه بر وفای صحبت او  

  صاحبدلِ نیکِ سیرتِ علامه گو کفش دریده باش و خلقان جامه  

  1. کسی.