پر، متکارا با آن پر میکرد و اگر یك مشت پر از صید مرغان وحشی دریا تهیه میکردند مادر و فرزند آن را در محل خود به فروش رسانیده، پول میساختند.
اگر دقت شود این صرفه جوئی در خانوادههای بیبضاعت ریشههای قطع نشدنی دارد.
ندیدن و نداشتن، به آن اشخاص صفتی شبیه به حرص و تنگ چشمی داده است.
اگر بعضی از نو کلایهایها که نسبتاً از حیث بضاعت با ستاره تفاوت داشتند او را حریص و تنگ چشم می- نامیدند، ظاهراً حق با آنها بود، ولی وجودهائی شبیه به وجود «ستار» در همه جای عالم یافت میشود.
در حقیت نه حریصاند و نه تنگ چشم.
احتیاج، این اخلاق را به آنها داده است. این قبیل اشخاص را باید موجودات ثانوی طبیعت نامید. همیشه چیزی را گم کرده دارند بدون حرص و تنگ چشمی، بسیار مال دوست میشوند مثلاً اگر یک قوطی کهنه و از کار افتاده را در راه پیدا کنند آن را با کمال وجد از زمین برداشته و به دقت تمام بر آن نظر میاندازند. پس اگر این قوطی سوراخ هایی داشته باشد، آن سوراخها را به نحوی مسدود ساخته با
ابراز این حسن اصلاح، که اینقدر از روی احتیاج پیدا شده