روشنائی و سایر چیزها، موقوفه لازم دارد. »
این بود که «نو کلایه»ایها حاضر شدند بین خودشان سرشکن کرده چند قطعه زمین به خط آقا وقف کردند و تولیت آن را به آقا واگذاشتند، وبعد از او با علم واعدل علمای محل.
تمام این شروط قید شد، فقط در خصوص واقعهی اولیه که فرود آمدن جانور از کوه بوده باشد، بین خودشان پارهای حرف زدند - این واقعه اگرچه بسیار ساده و مسبب آن تصادفی بیش نبود، ولی پس از چندی شهرت خود ـ از طبقهی عوام به علما انتقال یافته، در ذهن دستهای ثانی، مکانی برای احترام خود پیدا کرد و به زودی داخل در مباحث علمی عصری شد.
به اندازهای در این خصوص بحثهای طولانی کردند که بعد از «ملارجب علی» اختلافی در بین علمای آن عصر فراهم آورد:
«ملا جواد بیه پسی» که برای راندن زندیقها و خیلی کارهای لازم دیگر به «لاهیجان» آمده و مقیم شده بود. عقیده داشت که «باحث» در حالیکه «ذات الامر» را نشناخته است، پس نباید خارج از «ذات الامر» بحث کند.
پس از دو سه مجلس مباحثهی علمی با رفقا و