برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۱۵۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

این است که آنجا راه غیرمسلوک مانده. همان دو سوارهٔ دیروزی که شمارا راهنمایی کرده اگر از اسلحهٔ شما نمی‌ترسیدند یقین شما را لخت می‌کردند. در وطن ما هرچه در راه برند، اگر مال ملت خارجه است دولت غرامت اورا می‌کشد، اگر مال تبعهٔ ایران است، هرکس تعاقب کند دیوانه است. هرچه از دزد باقی مانده صرف حمالی می‌کند و حرف خالی می‌شنود، آخر ول می‌کند. گفتم عموجان، تنها نباید حکومت را مقصر نمود، شما تقصیر دارید. سیصد قاطر و پنجاه نوکر که شما دارید چرا پنجاه تفنگ ته پر و هزار پاترون همراه ندارید؟ چرا یک مشق محصوری مختصر را نمی‌دانید که هروقت اکراد بیایند مال ببرند جان بدهند؟ دزدی در همه جای دنیا هست، مخصوص اکراد ایران نیست. در طرف قفقاز مسافرین از مال و جان خود ایمن نیستند، میان ترنها دزدی می‌کنند و آدم می‌کشند. در شهر بادکوبه از قرار اطلاعات موثوقه در سال ۱۳۲۰ هجری سیصد و دوازده نفر را در خود شهر کشته و پانصدهزار تومان (۳۲۰۰۰ منات) رشوت داده اند. آنچه در بلاد اروپا در یک روز می‌کنند در ایران در ده سال واقع نمی‌شود. شما خبر از خارجه ندارید. این شکوهٔ شما راجع به بیکفایتی تبعه است نه به رشوت خوری حکام و بینظمی مملکت ایران. حاجی رضا یک نگاه عجیب به من نمود، گویی می‌شنیدم که در دل خود می‌گوید عجب آدم نافهم است! بعد از اندک تأمل آهی کشید، گفت آقا، «ما کجاییم در این وادی وحشت تو کجایی»! اگر من ده نوکر مسلح درست بکنم فردا همهٔ قاطرهای مرا از دست من می‌گیرند. اگر در راه قافله را اکراد زدند، چون من مرغ خانگی هستم صید و کندن موی من آسان است. در میان روز روشن تا در خانهٔ حضرت والا رسیدن لختم می‌کنند. اگر آنچه دارم بدهم دست نمی‌کشند؛ میزنند و مطالبهٔ آنچه ندارم می‌کنند

۱۵۲