برگه:MasaalekolMohsenin.pdf/۱۸۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

در اثبات معجزه می‌گوید این شخص بزرگوار در چندین جا می‌فرماید «من بشری هستم مثل شما» در هیچ جا احیای اموات را دعوی نمی‌کند، میان آسمان و زمین خود را مصلوب نمی‌دارد، بعد زنده نمی‌شود. و همان قرآن را، که واقعاً تا کنون هیچ بشر مثل اورا نیاورده، برای خود معجز واقعی قرار داده. رنان در جایی می‌گوید دین حق آن است که عقل را قبول نماید و علم اورا تصدیق بکند. چنین دین پا فقط حقیقت اسلام و اساس متین او کلمهٔ توحیداست. رنان در رد و انکار الوهیت مسیح می‌گوید عجبا، امروز هر حادثه که در عالم اتفاق افتد و واقع شود سر سخن اول او تاریخ ولادت مسیح است؛ تاجگذاری سلاطین، جنگ و صلح اقوام و ملل، بنای عمارات بزرگ و آثار عظیمه، وفات معارف و سایر وقایع تاریخی را از روز ولادت نامعلوم او ابتدا می‌کنند، ولی ما به این قدر امتیاز و احترام اکتفا نمی‌کنیم، می‌خواهیم او را جبراً خدای خودمان قرار بدهیم، و از او که جز بشر عاجزی نبود گردانندهٔ این دستگاه عظیم خلقت بسازیم. در نزد عقل سلیم این مگر منتهای گمراهی نیست؟ بعد می‌گوید من با طبقهٔ روحانی کار ندارم، زیرا که آنها در میان هرملت هستند خودشان را وکیل خدا ساخته‌اند و از این ممر تحصیل معیشت می‌کنند. من با پیروان دیوانهٔ آنها کار دارم که چرا حق و باطل را نمی‌فهمند؟ چرا هادی و مضل[۱] را نمی‌شناسند؟ به چه دلیل آن هیکل وکیل بی‌سند خدا را از من و خود شریفتر می‌دانند و نزدیکتر به خدا می‌شناسند؟ آنها هرچه به ما گویند چرا خود باور نمی‌کنند؟! «توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند»! اگر آنها روحانی هستند با تعلقات جسمانی چه کار دارند!؟.. بلی در میان هر قوم اشخاصی هستند که از هرچه مردم را


  1. گمراه کننده.
۱۸۴