***
تا کنون تنها دو تای از آثار نیما بصورتی مستقل و جداگانه انتشار یافته است. «قصهٔ رنگ پریده» – چاپ سال ۱۳۰۰ و «افسانه» چاپ ۱۳۲۹. دیگر آثار او را چه از دوران پیش باشد و چه آثار جدیدتر، باید در مجلات، در روزنامهها و در یکی دو برگزیدهٔ اشعاری دید که در این مدت انتشار یافته است. و این پراکندگی نیز خود یکی از مشکلات کار نیما است. نفس آدم بالا میآید تا بنشیند و در شعر او مطالعهای کند.
«قصهٔ رنگ پریده خون سرد» که «سر بسر عشق است و ناکامی و درد» نخستین اثر منظوم اوست. مثنوی است. خودش نوشته «من پیش از آن شعری در دست ندارم.»[۱] این اثر سال ۱۲۹۹ او است که یکسال بعد انتشار یافته. موقعی که هنوز نیما «یوشی» امضا میکرده است. این مثنوی نزدیک به پانصد بیت دارد و در بحر معروف مثنوی است. از سر و روی آن پیدا است که تمرین اولیهٔ شاعری جوان است. نیما در این قصه مشق شاعری میکند. جای پای مولانا هم در وزن و هم در معنی این قصه پیدا است. در آن از درد هجران، از غم دوران و ناپایداری زمانه – از همان دردهای مزمن سخن رفته است. بعد در «منتخبات اشعار»ی که محمد ضیاء هشترودی در سال ۱۳۴۲ قمری منتشر ساخته است برگزیدهای از بهترین اشعار جوانی نیما را میتوان یافت، قطعهٔ «ای شب» نخستین آنها است با مطلع:
- «هان ای شب شوم وحشت انگیز
- تا چند زنی بجانم آتش
- یا چشم مرا ز جای بر کن
- یا پرده ز روی خود فرو کش.»
که هنوز هم از بهترین اشعار نیما است[۲] در نظر داشته باشید که قطعه «دماوند» معروف ملکالشعراء نیز بهمین وزن است. بعد بترتیب «چشمه کوچک» «خروس و روباه» – «به رسام ارژنگی» – «ملاحسن مسئله گو» – برگزیدهای از همان «قصهٔ رنگ پریده» – بعد «روزگار کودکی گذشت» – «محبس» التقاطی از «افسانه» – «مفسدهٔ گل» – و «گل ناز دار».[۳] در «ملاحسن مسئله گو» و در «محبس» جرم افکار اجتماعی نیما هویدا است. «مفسدهٔ گل» – «ای شب» دو شعر پر از بدبینی است. و سه شعر (چشمه کوچک) و (خروس و روباه) و (به رسام ارژنگی) در اخلاقیات است، در پند و نصیحت است. و رویهمرفته اینها همه غیر از افسانه قطعاتی هستند بسبک کهن. سنگین و جا افتاده و در خور مقایسه با شعر قدما. در ضمن این دسته از آثار او باید نامی هم از مثنوی بحر متقارب بلندی برد که در جواب
ملکالشعراء نوشته است. این جواب حماسهای است که نیما از خود و از شعر خود