است»[۱] و باید افزود حتی برای آنها هم که حواس جمع دارند گاهی چنین است. اما از اینها گذشته آنچه واقعیت دارد این است که نیما زیاد خوانده میشود. زیاد منتشر میشود. و آنچه واقعیتر است اینکه با خواندن و چاپ کردن آثار نیما تظاهر بتجدد میکنند. وآنوقت در لباس همین تظاهر است که اگر ساکت بنشینیم خرابکاریها خواهد شد و مشکلات دیگری تازه تازه ببار خواهد آمد.
***
نیما زندگی این روزهای خود را یک جا اینطور خلاصه کرده است، «در طهران میگذارنم. زیاد مینویسم. کم انتشار میدیم و این وضع مرا از دور تنبل جلوه میدهد.»[۲] این جمله را هم اجازه بدهید من اضافهٔ کنم «درست است که کم انتشار میدهم اما زیادی پراکنده میکنم.» خودش میداند که زیادی مینویسد. اما زیادی هم چاپ میکند. چون شعر را برای مردم میداند گمان میکند اگر در هر مطبوههای شعری چاپ کند مردم میخوانند. درین باره چنان دست و دلباز است که دیگر فرصت نمیکند در فکر جمع آوری کارهای خود باشد و فقط پراکنده میکند و آدم فکر میکند لابد باین طریق میخواهد تخم شعر آزاد را بپاشد؛ اگر بخانهاش رفته باشید و نسخهای از یک شعرش را خواسته باشید، پس از مدتها ابندست و آندست کردن برمیخیزد و بسراغ صندوقخانهاش که هیچکس را بآن راه نمیدهد میرود و بعد که بر میگردد یک ورقهٔ پت و پهن، یک طاقهٔ بزرک کاغذ کاهی زیر بغل دارد که پنج شش بار تا خورده است. طاقه را کف اطاق پهن میکند. روی آن مینشیند. و در جستجوی آن شعر مدتی میلولد. و از هر طرف آن طاقه یک قطعه از شعری را که میخواهید میخواند و شما باید بنویسید. اینطور کار میکند. عدهای شعر را میسازند. عدهای آنرا میسرایند، عدّهای هم شعر را میگویند. اما او هیچکدام این ها نمیکند. نیما شعر را میپراکند. شعر را میپاشد. گر چه خودش نوشته است که «من برای بی نظمی هم بنظمی اعتقاد دارم.»[۳] ولی مثل این است که بیزاری او از نظم – کار او را به رویگرداندن از هر نظمی کشانده است. بی نظم مینویسد. نوشتهها را بی نظم روی هم می انبازد. و بی نظم در هر مطبوعهای چاپ میکند. و هرگز در صدد این نیست که بنشیند و مجموعهای یا منظومهای فراهم بیاورد و انتشار بدهد. شاید انتظار دارد این کار دیگر بعهدهٔ او نباشد؟ شاید گمان میکند و وقتی اثری بوجود آمد؛ شعری گفته شد– دیگر از مالکیت فرد خلاص شده؟ مثل بندهای که آزاد شده باشد. ولی هنوز در ما نهال هنر دلسوزیهای بیشتری لازم دارد. هنوز باید سالها پروردهٔ خویش را بدندان کشید و بدین سو و آنسو برد تا محیط امنی پیدا شود.