ملّی خویش را با زیور الفاظ و عبارات رنگین و نمکین آراسته و با گوهر معانی و مضامین گرانمایه و سنگین انباشته، حیات جاوید بخشیده و در جرگهٔ نوابغ لایموت عالم شعر و ادب قرارداده و در ضمن این اشتهار روزافزون، صیت شهرت خیام را نیز در بسیط مغرب زمین با خود بهمه جا برده و از آنچه در مشرق زمین است بمراتب افزونتر و درخشانتر گردانیده است». این بود خلاصهای از آنچه غالباً در این خصوص گفته و شنیده شده است؛ امّا برای احراز اینکه این اظهارات چه اندازهای با حقیقت و واقع امر توافق دارد، بهتر آنست که کیفیّت اصل قضیّه را چنانکه نقل شده از نظر بگذرانیم:–
پس از آنکه نسخه بودلین پیدا شد آنرا نخستین بار استاد زبانهای سانسکریت و عربی در دانشگاه کامبریج، پرفسر ا. ب. کاُوئل[۱] به فیتزجرالد نشان داد. بعد، پرفسر کأُوئل آنرا استنساخ و فیتزجرالد نظماً بزبان انگلیسی نقل کرد. سپس، عکس همان نسخهٔ بودلین برداشته شده و آنرا خاورشناس محقّق انگلیسی مستر ادوارد هِرُن آلِن در سال ۱۸۹۸ میلادی مجدداً به نثر و بالتمام برای تطبیق با منظومه فیتزجرالد ترجمه و فرقهای آن دو را تعیین وحتی تأثر فیتزجرالد را از منطقالّطیر و پندنامه عطّار نیز معلوم کرده نتیجه تحقیقات و تتبّعات خودرا در کتابی بنام (تتبّع منابع فارسی منظومهٔ فیتز جرالد بعنوان (رباعیات خیام) شرح داده است.
مستر هرن آلن ترجمه مسیو نیکلا فرانسوی را نیز از حادّهٔ تدقیق گذرانده و در نتیجه معلوم و معیّن کرده است که او نیز در مواردی بترجمه مطابق با اصل فارسی موفّق نشده و از نقل عین مطالب خیام صرف نظر کرده و فقط به تعبیرهائی نزدیک بمنظور او کفایت ورزیده و از این جهة مسیو نیکلا را بشدّت مورد انتقاد قرار داده است.
خود فیتزجرالد نیز در نامهای که بسال ۱۸۵۸ میلادی بمستر کاُوئل نوشته میگوید: «رباعیات بسیاری را روهمریخته از خمیرهٔ آنها منظومهای ساختم بدین جهة میترسم از سادگی و سلاستی که از مزایای مهمّ اسلوب خیام است اندکی ضایع
- ↑ Pr. E. B. Cowell