برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۲۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

افسانه‌های راجع بخیام
۲۱۵
 

پیرزن و رؤیای او را ندارد و مسلّماً روایت خود نظامی عروضی سمرقندی صحیح است. شاید یاراحمد رشیدی این حکایت را مدّتها قبل، در جائی دیده یا از کسی شنیده بوده، بعداً که خواسته است آنرا بنویسد، حافظهٔ او یاری ننموده سهل است که او را اغفال هم کرده که او نیز در بیان تاریخ ملاقات و مورد سخن اشتباه کرده و اصل حکایت را هم با افسانهٔ پیره‌زن که از افواه مردم شنیده بوده با هم برآمیخته است.

آقای کل پینارلی در مقدّمهٔ طربخانه مینویسند «این حکایت در مقالهٔ سوّم چهارمقاله مذکور است؛ ولی در آنجا نظامی با خیام در سال ۵۰۶ ملاقات میکند و در سال ۵۳۰ به نیشابور مراجعت میکند که خیام چهار سال (یا بنا بنسخهٔ بدل چند سال) بود که وفات یافته. چون طربخانه توضیح میکند که خیام در سال ۵۱۵ زندگانی فانی را بدرود گفته و میزان‌الحکمه هم این قضیه را تصدیق میکند؛ پیداست که طربخانه چهارمقاله را تصحیح میکند و بی‌شبهه تاریخ ۵۰۶ و ۵۳۰ که در چهار مقاله است خطای مستنسخ است».

بنظر نگارنده، روایت یاراحمد رشیدی خیلی ضعیفتر از آنست که حکایت نظامی عروضی سمرقندی را تصحیح کند و این داوری بدان ماند که گویند تلخک[۱] بعد از یک غیبت طولانی بحضور ملک محمود غزنوی رسید، سلطان بدو گفت «مردک، من شنیدم که تو مرده‌ای». تلخک زمین ادب بوسید و پاسخ داد که «بعقل خداوندی کدام یک راست مینماید؛ گفتار دیگران غایب یا دیدار من بندهٔ زندهٔ حاضر؟!.»

در گذشته هم نگاشته شده که کلمهٔ (چهار) فقط در یکی از نسخ چهارمقاله نوشته شده و در بقیه نسخه‌های موجود بجای آن (چند) ضبط گردیده و معلوم است که کاتب آن نسخه کلمهٔ (چند) را که در خط تعلیق قابل اشتباه با (چهار) میباشد، غلط خوانده یا سهواً (چهار) استنساخ کرده و این سهو یا اشتباه مأخذ و مستند همهٔ اشخاصی واقع شده؛ که بعداً تاریخ وقات خیام را سال ۵۲۷ نوشته‌اند و حال آنکه تاریخ رحلت او بر حسب


  1. تلخک، لقب یکی از ظرفای دربار سلطان محمود غزنوی است که بمناسبت شیرین کاریهای وی به او داده شده و کلمهٔ (دلقک) که فعلاً متداول است محرف آن بوده و غلطی است مشهور.