برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۲۸۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

مقایسه
۲۷۵
 

  «ولا تحسب مقال الّرسل حقّاً ولکن قول زور سطّروه  
  وکان الّنّاس فی عیش رغید فجاء و ابالمحال فکدّروه».  

«گمان مبر که گفتار پیغمبران حقّ است؛ ولی حرف زوری است که ثبت و ضبطش کرده‌اند. و مردم زندگانی آسوده‌ای داشته‌اند، آنان موضوع محالی را بمیان آورده مکدّرش ساخته‌اند».

بعقیدهٔ او، دین، بضرب شمشیر تحمیل مردم شده؛ چنانکه میگوید:–

  «اتوکم باقوالهم والحسام یسدّ به زاعم ما زعم  
  تلوا باطلا و جلوا صارماً و قالوا صدقنا و قلنا نعم».  

«آوردند برای شما گفتارهاشانرا در حالی که هر پندارنده‌ای با شمشیر می‌بندد (بگردن دیگران) آنچه را که پنداشته است. خواندند باطلی را و کشیدند شمیشیری را گفتند ما راست میگوئیم و ما هم گفتیم بله...»

او، دین را سبب عداوت اقوام با یکدیگر انگاشته و میگوید:–

  «ان الّشرایع القت بیننا احنـاً و اورثتنا افانین العداوات  
  و ما ابیحت نساء الّروم عن عرض للعرب الاّ باحکام الّنبّوات»  

«شریعتها در میان ما کینه انداختند و انواع دشمنیها را برای ما بارث گذاشتند و مباح نشد عرض و ناموس زنان روم برای اعراب مگر برحسب احکام نبوّتها».

باعتقاد او، پیروان ادیان غایهٔ اساسی آنها را هرگز رعایت ننموده‌اند.

و در این خصوص چنین میگوید:–

  «ما اسلم المسلمون شرّهم ولا یهود لتوبة هادوا  
  ولا الّنصاری لدینهم نصروا وکلّهم لی بذاک اشهاد»  

«نه مردم از شرّ مسلمانان سالم ماندند و نه یهود از جهة توبه‌ای رستگار گشتند نه نصاری دین خود را یاری نمودند و رفتار و کردار آنان همگی گواه این گفتارمنند».

او، مذهب را دامی در دست زعما تصوّر کرده و میگوید:–