و عناوینی بعد از حمد و الّصلوة، مانند جمله معترضهای در متن کتاب وارد میکردهاند و گاهی هم محض اینکه معلوم شود که این جمله از مؤلّف نبوده و بعداً افزوده شده، آنرا با رنگی غیر از رنگ مرکّب متن از قبیل شنگرف و امثال آن مینوشتهاند و این مطلب را از این جهت در ابتدای کتاب نیفزوده و بعد از سپاس خـدا و درود پیغمبر وارد میکردهاند که بر طبق حدیثی هر کاریکه با نام خدا و حمد او آغاز نشود، ناقص است و چنین کاری را مشئوم دانسته و از ناتمام ماندن آن میترسیدهاند و از اینکه در پایان مبحث نوروز مینویسد «پس از آن خلفبن احمد امیر سیستان کبیسهٔ دیگر بکرد که اکنون شانزده روز تفاوت از آنجا کرده است و سلطان سعید معینالّدین ملکشاه را انار الله برهانه از این حال معلوم کردند بفرمـود کبیسه کنند و سال را بجایگاه خویش باز آرند. حکماء عصر از خراسان بیاوردند و هر آلتی که رصد را بکار آید بساختند از دیوار و ذاتالحلق و مانند آن و نوروز را بفروردین بردند... تا آخر» مقصودش تحقیق مطلب بر طبق اصول علمی نبوده؛ بلکه منظور او بیان موضوع است در سطح معلومات عامّه؛ زیرا این کتاب را بخواهش دوستی سردستی و بهمین منظور نگاشته و بدین سبب نام خود را روی چنین اثری نگذاشته و اشارهای هم باینکه خود او نیز جزؤ حکمای خراسان بوده و در کار آنان شرکت بلکه ریاست داشته نکرده و این هم مقتضای مناعت طبعی است که از خیام سراغ داریم و آنرا جزئی از احوال روانی او میشناسیم.
۱۱– رسالهای در بیان زیج ملکشاهی که آنرا شیخ عبدالواحد در شرح کتاب سی فصل خواجه نصیرالّدین ذکر کرده است.
۱۲– رساله مسمّی به (لوازم الامکنه) در فصول و علّت اختلاف هوای بلاد و اقالیم که تتوّی در تاریخ الفی نامی از آن برده و نسبت تألیف آنرا بخیام داده است.
۱۳– رسالهای در حلّ یک مسئله جبری در جواب کسی که آنرا از خیام سؤال کرده و عنوان آن اینست «هذه رسالة لابیالفتح عمر ابن ابراهیم الخیامی». این رساله