این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
رباعیات خیام
۳۲۷
۵۵ – ۱۶۹ حج – ۱۲۶ کم – ۳۱ رز
تا هشیارم طرب ز من پنهانست، | چون[۱] مست شوم؛[۲] در خردم نقصانست، | |||||
حالیست میان مستی و هشیاری، | من بندهٔ آن که زندگانی آنست. |
۵۶ – ۷۱ حج – ۱۳۵ کم – ۱ جه – ۱ صا – ۱۰ رز – ۳۱ نز – ۱۹ بو
ترکیب[۳] پیاله[۴] را که در هم[۵] پیوست | بشکستن آن[۶] روا نمیدارد مست؛ | |||||
چندین سر و پای نازنینان جهان[۷] | از مهر که پیوست و بکین که شکست؟! |
۵۷ – ۶ نز
ترکیب طبایع چو بکام تو دمیاست؛ | رو شاد بزی؛ اگرچه بر تو ستمیاست. | |||||
با اهل خرد باش که اصل تن تو | گردی و نسیمی و شراری و دمیست. |
۵۸ – ۱۷۷ کم – ۳۲ رز
چندین غم مال و حسرت دنیا چیست؟ | هرگز دیدی کسی که جاوید بزیست؟ | |||||
این چند نفس در تن تو عاریتی است؛[۸] | با عاریتی عاریتی باید زیست. |
۵۹ – ۲۷ حج – ۲۰ بو
چون آب بجویبار و چون باد بدشت | روزی دگر از نوبت عمرم بگذشت. | |||||
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت؛ | روزی که نیامدست و روزی که گذشت. |
۶۰ – ۲۱ بو
چون آمدنم بمن نبد روز نخست | وین رفتن بیمراد عزمیست درست؛ | |||||
برخیز و میان ببند، ای ساقی، چست؛ | کاندوه جهان بمی فرو باید شست. |
۶۱ – ۱۳۱ حج – ۱۴۳ کم – ۵ مو
چون ابر بنوروز رخ لاله بشست؛ | برخیز و بجام باده کن عهد درست؛ | |||||
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست،[۹] | فردا همه از خاک تو برخواهد رست. |