این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۳۳۶
خیام
۱۱۹ – ۱۵۴ کم
مائیم هلاک از غم هجرانت؛ | هر جای شوی دست من و دامانت. | |||||
رفتی و هزار دل هلاک از غم تست؛ | باز آمدی و هزار جان قربانت. |
۱۲۰ – ۱۱۹ کم
ما با می و معشوق و شما دیر و کنشت، | ما اهل جحیمیم و شما اهل بهشت، | |||||
تقصیر من از روز ازل چیست بگوی؛ | نقّاش چنین بلوح تقدیر نبشت. |
۱۲۱ – ۱۰۲ حج – ۱۰۰ کم ۶۵ رز – ۳۹ بو
لعل نو میست ناب و ساغر کانست[۱]، | چشم تو[۲] پیاله و شرابش جانست، | |||||
آن جام بلورین که ز می خندانست، | اشکست[۳] که خون دل درو پنهانست. |
۱۲۲ – ۱۹۴ حج – ۶۸ رز
می خوردن من[۴] نه از برای طربست، | نز بهر خلاف شرع و ترک ادبست[۵]؛ | |||||
خواهم که دمی ز خویشتن باز رهم؛ | می خوردن و مست بودنم زین[۶] سببست. |
۱۲۳ – ۵۶ حج
می خور که بزیر گل بسی خواهی خفت | بیمونس و بیحریف و بیهمدم و جفت. | |||||
زنهار.. بکس مگو تو این راز نهفت: | «هر لاله که پژمرد نخواهد بشکفت» |
۱۲۴ – ۶۸ حج
می خور که همیشه راحت روح تو است، | آسایش جان و دل مجروح تو است. | |||||
طوفان غم ار درآید از پیش و پست؛ | در باده گریز که کشتی نوح تو است. |
۱۲۵ – ۳۷ بو
می ده که دل ریش مرا مرهم اوست، | سودا زدگان عشق را همدم اوست، | |||||
پیش دل من، خاک یکی جرعه بهست | از چرخ که کاسهٔ سر عالم اوست. |