برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۶۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۳۵۶
خیام
 

۲۶۰ – ۱۴۲ حج – ۱۵ نز

  فرمای؛ بتا، که می باندازه دهند، هر لحظه شراب ما تر و تازه دهند،[۱]  
  از دوزخ و از بهشت و از حور و قصور[۲] فارغ بنشین؛ که آن خود[۳] آوازه دهند.  

۲۶۱ – ۳۳۲ حج

  قومی ز پی دنیی و دین میسوزند، قومی ز برای حورعین میسوزند؛  
  من شاهد و می دارم و باغی چو بهشت ویشان همه از حسرت این میسوزند.  

۲۶۲ – ۲۹۴ حج

  کس را پس پردهٔ قضا راه نشد وز سرّ قـدر هیچکس آگاه نشد،  
  هر کس بدلیل عقل راهی رفتند؛ معلوم نگشت و قصّه کوتاه نشد.  

۲۶۳ – ۲۹ حج

  کس مشکل اسرار فلک را نگشاد، کس یک قدم از نهاد بیرون ننهاد،  
  چون بنگرم از مبتدی و از استاد؛ عجزست بدست هر که از مادر زاد.  

۲۶۴ – ۱۱۴ حج – ۲۰۸ کم – ۱۳۳ رز – ۷۳ بو

  کم کن طمع از جهان[۴] و میزی خورسند وز نیک و بد زمانه بگسل پیوند،  
  می بر کف، زلف[۵] دلبری گیر؛ که زود هم بگذرد[۶] و نماند این روزی چند.  

۲۶۵ – ۳۰۳ حج

  کو باده؟ که از دل اثر غم ببرد وز پشت دوتا گشتهٔ من خم ببرد.  
  از خاصیتش چو لب نهی بر لب او؛ اندوه دو صد ساله بیکدم ببرد.  

۲۶۶ – ۳۰۲ حج – ۹۲ کم – ۱۳۴ رز

  گر باده بکوه بر زنی[۷]؛ رقص کند، ناقص بود آنکه باده را نقص کند،  
  از باده مرا چه توبه[۸] میفرمائی[۹]؟ روحیست[۱۰] که او تربیت شخص کند.  

  1. نز
      در دهر چو آواز گل تازه دهند؛ فرمای بتا که می باندازه دهند.  
  2. نز – از حور و قصور وز بهشت و دوزخ.
  3. نز – هر.
  4. کم – از آز همی بکاه.
  5. کم و رز – می بر کف و زلف.
  6. کم – می‌بگسلد.
  7. کم – بردهی.
  8. رز – توبه چه.
  9. کم – هرگز نکنم ز باده من توبه از آنک.
  10. کم – چیزیست.