برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۹۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

رباعیات خیام
۳۸۵
 

۴۶۳ – ۱۴ کم – ۲۴۹ رز ۱۲۶ بو

  زین گنبد گردنده بد افعالی بین، وز جملهٔ[۱] دوستان جهان خالی بین،  
  تا بتوانی تو یک نفس خود را باش، فردا منگر، دی مطلب، حالی بین.[۲]  

۴۶۴ – ۲ مج

  قانع بیک استخوان چو کرکس بودن، به زانکه طفیل خوان ناکس بودن.  
  با نان جوین خویش، حقّا، که به است کالوده بپالودهٔ هر خس بودن.  

۴۶۵ – ۳۲۲ حج – ۲۵۰ رز – ۱ مج

  قومی متفکّرند در مذهب و دین، جمعی متحّیرند در شکّ و یقین[۳]،  
  ناگاه منادئی برآید[۴] ز کمین[۵]؛ کای بیخبران راه نه آنست و نه این!  

۴۶۶ – ۱۰۸ حج

  گاویست در آسمان و نامش پروین، یک گاو دگر نهفته در زیر زمین.  
  چشم خردت گشای چون اهل یقین؛ زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین.  

۴۶۷ – ۱۲۸ حج – ۲۵۱ رز

  گر بر قلمم[۶] دست بدی چون یزدان؛ برداشتمی من این فلک را ز میان  
  وز خود[۷] فلکی ز نو[۸] چنان ساختمی کازاده بکام دل رسیدی آسان.  

۴۶۸ – ۱۱۲ کم – ۲۵۲ رز

  گویند مرا که می تو کمتر خور[۹] ازین، آخر بچه عذر بر نداری سر ازین؟»  
  عذرم رخ یار و بادهٔ صبحدمست، انصاف بده؛ چه عذر روشنتر ازین؟!  

۴۶۹ – ۵۷ حج – ۲۵۵ رز

  مسکین؛ دل دردمند دیوانهٔ من هشیار نشد ز عشق جانانهٔ من،  
  روزی که شراب عاشقی میدادند[۱۰]، در خون جگر زدند پیمانهٔ من.  

  1. بو – وز رفتن.
  2. کم – فردا مطلب دی منگر الان بین (عبارت «الان» حتماً غلط است.)
  3. مج – قومی بگمان فتاده در راه یقین.
  4. رز – درآید.
  5. مج – میترسم از آنکه بانگ آید روزی.
  6. رز – فلکم.
  7. رز – نو.
  8. رز – دگر چنان.
  9. رز – ز می که کمتر خور.
  10. رز – در دادند.