برگه:NaghdeHal.pdf/۳۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ابوالعباس ایرانشهری
۳۷
 

قدرتی ظاهر که همهٔ مقدورات اندر اویند؛ و زشت کردنِ محمّدزکریّا مراین قول نیکو را نه چنانست[۱] که گفته است «قدیم پنج است که همیشه بودند و همیشه باشند، یکی خدای، دُ دیگر نفس، و سدیگر هیولی، و چهارم مکان، و پنجم زمان»، و زشتگوی‌تر ازان [آن] باشد که مر خالق را با مخلوق اندریک جنس شمرد.

۳) و از قولهای نیکو که حکیم ایرانشهری اندر قدیمی هیولی و مکان گفته است و محمّد زکریّای رازی مرآن را زشت کرده است آنست که ایرانشهری گفت که «ایزدتعالی همیشه صانع بود و وقتی نبود که او را صنع نبود تا از حال بی‌صنعی به حال صنع آمد و حالش بگشت؛ و چون واجبست که همیشه صانع بُوَد واجب آمد که آنچه صنع او بر او پدید آمد قدیم باشد؛ و صنع او بر هیولی پدید آینده است، پس هیولی قدیم است، و هیولی دلیل قدرت ظاهر خدای است؛ و چون مر هیولی را از مکان چاره نیست و هیولی قدیمست واجب آید که مکان قدیم باشد». و زشت‌کردن پسر زکریّا مر آن قول را بدان است که گفت «چون اندر عالم چیزی پدید همی نیاید مگر از چیزی دیگر، این حال دلیل است بر آنکه ابداع محالست، و ممکن نیست که خدای چیزی پدید آورد نه از چیزی؛ و چون ابداع محالست واجب آید که هیولی قدیم باشد؛ و چون مر هیولی را که قدیمست از مکان چاره نیست پس مکان قدیمست». و مر آن سخن نیکو و معنی لطیف را بدین عبارت زشت بازگفت تا متابعان او از بیدینان و مدبرانِ عالم همی پندارند که از ذات خویش علمی استخراج کرده است که


  1. شاید «نه» زاید باشد.