و مثل آش نذری نیست که برایش گدائی بکنند) و از آن جلو کبوتر امامزاده هم میریزند[۱].
بعد از آنکه پوست ختنه را جدا کردند آنرا نخ میکشند و بگردن بچه می آویزند و پس از هفت روز آنرا جلو خروس میاندازند.
عیادت زن در موقع وضع حمل تا ده روز خوب نیست مگر اینکه چادر یا چادر نماز روی دوشش بیندازند یا اینکه بچه را به اطاق دیگر ببرند.
اگر کسی چشم بشود «زمه» زاج سفید را بدور سرش میگردانند و دعای مخصوصی بخوانند آنوقت آنرا روی آتش میاندازند اگر بشکل چشم بشود او را چشم کردهاند و خوب میشود و اگر بشکل نامنظمی باشد جنزده شده و اگر بشکل چهارپایهای بشود میگویند میمیرد و این تابوت اوست بعد زمه را آب میکنند و پیشانی و کف دست و کف پا و سینهٔ او را خال میکنند و سپس آب را در کاسهای ریخته یکی آنرا میبرد سر کوچه میریزد برمیگردد و سلام میکند یکی از اهل خانه میپرسد از کجا میآئی؟ میگوید: از خانهٔ دشمن، میپرسد: چه میکرد؟ جواب میدهد: جان میکند. میگوید: الهی جانش برآید!
در موقع مسافرت اگر سید باریک سیاهی با مسافر مصادف
- ↑ در دهات این خودش غذائی است که آنرا دونی میگویند فقط وقتیکه مخصوص دندان درآوردن بچه درست بکنند این تشریفات را دارد و «دندونی» نامیده میشود.