این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
هُو
رُباعیّات حکیم خیّام
بسم الله الرّحمن الرّحیم
۱
آمد سحری ندا ز میخانهٔ ما | کی رند خراباتی دیوانهٔ ما | |||||
برخیز که پر کنم پیمانه ز می | زآن پیش که پر کُنند پیمانهٔ ما |
۲
ای آنکه گزیدهٔ جهانی تو مرا | خوشتر ز دو دیدهٔ و جانی تو مرا | |||||
از جان صنما عزیزتر چیزی نیست | صدبار عزیزتر ز جانی تو مرا |
۳
امشب بر ما مست که آورد ترا | وز پرده بدین دشت که آورد ترا | |||||
نزدیک کسی که بیتُو در آتش بود | چُون باد همی جست که آورد ترا |