است. تپهای که ده روی آن واقع شده است خود محصور است میان کوههای بلند اطراف که مرتع تابستانی گلههای ساوجبلاغ است و حق چرایی که بدین مناسبت بدست میآید یکی از عواید اشتراکی اهالی ده است. هوا بسیار سرد است و پنج ماه از سال بعلت برف و بوران هیچ جنبندهای از سوراخی که در آن خزیده است بیرون نمیآید. گاو و گوسفند را در طویلهها که دخمهای است در شکم کوه کنده شده از سرما محفوظ نگه میدارند و خود اهالی در زیرزمینی که فقط روزنهای بطاق یا بالای دیوار دارد و دری به راهرو – بسر میبرند که در میان آن تنوری هست. روزها برای نان بستن و غذا پختن و شبها برای اینکه کرسی برویش بگذارند و بخوابند. از اواخر ماه دوم بهار برفها آب میشود تا در ماه دوم پاییز از نو بنشیند ولی ته درههای سایهدار برف همیشه هست و حتی پیرمردان نیز بیاد ندارند که این برف انبارها روزی تمام شده باشد. تنها وسیلهٔ حمل و نقل و سفر قاطر است. از خر در کار مزرعه استفاده میکنند و اسب از تفننهای بسیار بیمورد است. بیش از اینکه با جنوب سر و کاری داشته باشند با شمال رفت و آمد دارند. یعنی با مازندران که کوههای شمال طالقان حد فاصل بین اینجا و تنکابن است. از مازندران «قو» میآورند و برنج و ذغال و از ساوجبلاغ قند و توتون و پارچه. و باین هر دو ناحیه پنیر میفروشند و پشم. بیشتر از گلهداری زندگی میکنند تا از کار مزرعه. رویهمرفته بلند قامتند و پر کار و آفتاب سوخته و زود به پیری نشسته. زنها از حد متوسط زیبایی نیز چیزی کمتر دارند ولی گاهی چنان زیبایی نادری دارند که چشم را خیره میکند. اما اگر سال بعد سری به ده بزنید همان زیبایی نادر نیز با برفهای بهاره آب شده است.
برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۱۴
این برگ همسنجی شدهاست.
۱۲