برگه:PEYMAN 1 1.pdf/۳۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
—۳۱—

بر نیامده. یکی از ایرادها آنکه نامهای خوراسان و خودبران و باختر و نیمروز را که نامهای پارسی چهارسوی جهان بوده و کوستها با آن نامها خوانده میشده یاد نکرده و کلمه خراسان را در بیت سوم مقصود از آن نام زمین است نه معنی مشرق. دوم آنکه ترتیبی را که خود ساسانیان برای شمردن چهار کوست داشته اند و خوراسان را نخست و خاوران را دوم و باختر را سوم و نیمروز را چهارم میشماردند تغییر داده است. سوم آنکه خزر را که در شمال بوده و جزو ایران هم نبوده جز جنوب شمرده و این اشتباه از فردوسی بسیار دور است.

اما بخش کردن خسرو پرویز سپاه را بچهار بخش در این باره هم میگوید: (شعرها گزین میشود)

  گزین کرد از ایران بسی نامدار جهاندیده واژه ناخواناو گرد و جنگی سوار  
  جهان را ببخشید بر چهار بهر یکایک همه نامزد کرد شهر  
  از آن نامداران دو و دو هزار سواران هشیار و خنجر کنار  
  فرستاد خسرو سوی مرز روم نگهبان آن فرخ آباد بوم  
  هم از بامداران ده و دو هزار گزین کرد از ایران نبرده سوار  
  واژه ناخوانا روان تا سوی زابلستان شوند به بوم سپه واژه ناخوانا از گلستان شوند  
  و لشکر ده و دو هزار دیگر دلاور بزرگان پرخاشخر واژه ناخوانا  
  بخواند و بسی پندها دادشان براه آلاقان فرستادشان  
  بایشان سپرد آن در باختر بدان تا نباشند ز دشمن گذر  
  ده و دو هزار دیگر برگزید ز مردان جنگی چنان جون مزید واژه ناخوانا  
  بسوی خراسان فرستادشان بسی پند و اندرزها دادشان[۱]  

در اینجا نیز نامهای خوراسان و خوربران و باختر و نیمروز را یاد نمیکند. شگفتر آنکه در بند را «در باختر» میخواند و بی شک باختر در این کلمه بمعنی شمال است زیرا دربند در شمال ایران بود و هست. ولی یقین است که خود فردوسی ملتفت این معنی آن کلمه نبوده است. بهر حال نوشته های طبری از هر بابت بر گفته های فردوسی برتری دارد.

  1. شاهنامه خاور ص 214 و 215