باب سیزدهم
اندر مزاح و نرد و شطرنج و شرایط آن
بدان ای پسر که گفتهاند: اَلمُزاحُ مُقَدَّمَةُ الشَر، یعنی مزاح پیشرو همه آفتهاست؛ تا بتوانی از مزاح سرد حذر کن و اگر مزاح کنی باری در مستی مکن، که شر و آشوب بیش خیزد و از مزاح ناخوش و فحش گفتن شرم دار، اندر مستی و هشیاری، خاصّه در نرد و شطرنج که درین هر دو شغل مردم صحو باشند[۱]، مزاح کمتر تحمل توانند کردن و نرد و شطرنج بسیار باختن عادت مکن و اگر بازی باوقات باز و مباز الّا بمرغی یا بگوسفندی، یا بمهمانی[۲] یا محقّری از محقّرات، بگرو مباز و بدرم مباز، که بدرم باختن بیادبیست [و] مقامری[۳] بوذ و اگر نیک دانی باختن با کسی که با مقامری[۳] معروف بود مباز، که تو نیز بمقامری[۳] معروف گردی و اگر بازی به معروفتر و محتشمتر از خود بازی، نرد و شطرنج ادبست، باید که تو اوّل دست بمهره ننهی، تا اول حریف آنچه خواهذ برگیرذ و اگر نرد بازی اول کعبتین (ص 69) بحریف ده و شطرنج دست اول بذو ده؛ امّا با ترکان و معربذان و خادمان و زنان و کوذکان و گرانجانان بگرو مباز، تا عربده نخیزد و بر نقش کعبتین با حریف جنگ مکن و سوگند مخور که تو فلان زخم زدی و اگر چه سوگند تو راست باشد مردم بدروغ پندارند و اصل همه شرّی و عربدۀ[۴] مزاح کردن است و پرهیز کن از مزاح کردن، هر چند که مزاح کردن نه عیب است و نه بزه، [کی رسول ص مزاح کرده است، که پیرزنی بود در خانه عایشه، روزی از رسول ص پرسید که: ای رسول خدای، روی من روی بهشتیان است یا روی دوزخیان؟ یعنی من بهشتیم یا دوزخی؟ و گفتهاند: