برگه:Qabus nama.pdf/۱۲۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۷
 

نبردی؟ طرّار گفت: اگر بصناعت خویش بردمی اگر این هزار دینار بودی نه اندیشیدمی از تو و یک جو باز ندادمی، ولیکن تو بزینهار بمن سپردی و در جوانمردی نباشد که بزینهار بمن آمدی، من بر تو ناجوانمردی کردمی شرط مروت نبودی.

پس اگر مستهلک شود بر دست تو بی مراد، اگر عوض باز خری نیک بود و اگر ترا دیو از راه ببرد (ص ۹۷) طمع در وی کنی و منکر شوی بغایت خطا بود و اگر بخداوند حق باز رسانی بسی رنجها که بتو رسد در نگاهداشتن آن چیز و چون رنجها بسیار بکشی و آن چیز بدو باز دهی رنجها برتو بماند و آن مرد بهیچ روی از تو منت ندارد، گوید: چیز من بود، آنجا نهادم، بر تو نماند، باز برداشتم و راست گویم، پس رنج کشیدن بی منت بر تو بماند و مزد تو آن بود که جامه بیالاید و اگر مستهلک شود هیچ کس باور نکند و تو بی خیانت بنزدیک مردمان خاین باشی و میان اشکال تو حرمت تو برود و نیز کس بر تو اعتماد نکند و اگر با تو بماند حرام بود و وبالی عظیم در گردن تو بماند و درین جهان برخوردار نباشی و در آن جهان عقوبت حق تعالی حاصل شود.

فصل: اما اگر بکسی ودیعتی نهی پنهان منه، که نه کسی چیزی از آن تو از وی بخواهد ستد و بی دو گواه عادل چیز خویش بکسی منه ودیعت و بدآنچ دهی حجتی از وی بستان، تا از داوری رسته باشی، پس اگر بداوری افتد بداوری دلیر مباش که دلیری نشان ستم کاریست و تا توانی هرگز سوگند راست و دروغ مخور و خود را بسوگند خوردن (ص ۹۸) معروف مکن، تا اگر وقتی سوگند بایدت خورد مردمان ترا بدآن سوگند راست‌گوی دارند؛ هرچند توانگر باشی و نیک‌نام و راست‌گوی باشی خویشتن از جملۀ درویشان دان، که بدنام و دروغ زن را عاقبت جز درویشی نباشد و امانت را کار بند، که امانت را کیمیاءِ زر گفته‌اند و همیشه توانگر زئی، یعنی که امین باش و راست گوی، که مال همه عام امینان راست و راست گویان را و بکوش که فریبنده نباشی و حذر کن تا فریفته نشوی، خاصه دربنده خریدن و بالله التوفیق.