برگه:Qabus nama.pdf/۱۲۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۹
 

آدمیان را نکوئی در چشم و ابرو نهادست و ملاحت در بینی و حلاوت در لب و دندان و طراوت در پوست روی و موی سر را مزین این همه گردانید، از بهر آنک موی را از بهر زینت آفرید؛ چنان باید که اندر تن همه نگاه کنی، چون دو چشم و ابرو نیکو بود و در بینی ملاحت و در لب و دندان (ص ۱۰۰) حلاوت و در پوست طراوت بخر و باطراف وی مشغول مباش. پس اگر این همه نباشد باید که ملیح بود و بمذهب من ملیح بی نیکوئی به که نیکوی بی ملاحت و گفته‌اند که: بنده از بهر کاری باید، بباید دانست که بچه فراست باید خریدن بعلامت او، هر بندۀ که از بهر خلوت و معاشرت خری چنان بود که معتدل بود بدرازی و کوتاهی و نرم گوشت و رقیق پوست و هموار استخوان و میگون و سیاه موی و سیاه ابرو و گشاده چشم و ابرو و بینی و باریک میان و فربه سرین باید که باشد و گرد زنخدان و سرخ لب و سپید دندان و هموار دندان و همه اعضا در خور این که گفتم؛ هر غلامی که چنین باشد زیبا و معاشر باشد و خوش خو و وفادار و لطیف طبع و سازگار و علامت غلام دانا و روز به راست قامت باید، معتدل موی و معتدل گوشت، سپیدی لعل فام، پهن کف، گشاده میان انگشتان، پهن پیشانی، شهلا چشم، گشاده روی، بی حد خنده ناک روی و این چنین غلام را از بهر علم آموختن و کدخدایی فرمودن و خازنی و بهر شغلی ثقة بود و علامت غلامی که ملاهی را شاید نرم گوشت و کم گوشت باید که بود، خاصه بر پشت و باریک انگشتان، نه لاغر و نه فربه و بپرهیز از غلامی که بر روی او گوشت بسیار بود، (ص ۱۰۱) که هیچ نتواند آموختن، اما باید که نرم گوشت بود و گشاده میان انگشتان و تنک پوست و مویش نه سخت دراز و نه سخت کوتاه و نه سخت سرخ و نه سخت سیاه، شهلا چشم، زیر پای او هموار؛ این چنین غلام هر بیشۀ که دقیق بود زود آموزد، خاصه خنیاگری و علامت غلامی که سلاح را شاید ستبر موی بود و تمام بالا و راست قامت و قوی ترکیب و سخت گوشت و ستبر انگشت و ستبر استخوان و پوست و اندام او درشت بود و سخت مفاصل، کشیده عروق، رگ و پی همه بر تن پیدا و انگیخته و پهن کف و فراخ سینه و کتف،